~her eyes are killer~(completed)

زیباترین تصویر زندگی من(final)

جانگکوک
بی حوصله تو ماشین نشسته بودم و اصلا دلم نمیخواست به این فکر کنم که رزی هیچوقت بهم برنمیگرده.

درسته من مقصر بودم. شاید حتی اگه خودم جای رزی بودم بدتر از اون رفتار میکردم..

سرم درد میکرد و منتظر بودم فقط یه معجزه رخ بده.
من با اون‌ دختر چیکار کرده بودم؟:)

رزی

۲روز بعد از ملاقات رزی و جانگکوک

هندزفریمو به گوشی وصل کردم. باید اون فایل اهنگو گوش میدادم.. فقط دعا میکردم که خوب از آب در اومده باشه وگرنه به هیچ عنوان مودم برنمی گشت به مود خوب.

۱،۲،۳ پارک چه یانگ،رزی،صحبت میکنه.
روز ۷ تمرین وکال...
و شروع..

"بعد از سه دقیقه اشکاش رو گونه هاش جاری شده بودن.."

این عالی بود. با اینکه کار خودم بود و شاید به نظر بیاد که از خودم تعریف کردم اما این فوق العاده تر از چیزی بود که گوشام انتظار شنیدنشو داشتن.

جنی که با کوما بازی میکرد با دیدنم با عجله اومد سمتم- همه چی رو به راهه رزی؟؟ حالت خوبه؟؟

با گریه سری تکون دادم-اره بیا اینو گوش کن..

ترسیده گوشی رو گرفت و با شنیدن صدای موسیقی دستشو روی قلبش گذاشت-رزی مردم که من. فکر کردم دوباره جانگکوک ناراحتت کرده...

با شنیدن اسمش واقعا اخم کردم.. نمیخواستم مودم به خاطراون عوضی که هنوزم دوسش داشتم خراب شه.. وقتی هم میخواستم که فراموشش کنم چیزی باعث میشد دوباره یادم بیاد که باهام چیکار کرد.

-اونی دیگه اسمشو نیار..

جنی گفت- باشه معذرت میخوام.. حواسم نبود.

با گوش کردن فایل بلند تشویقم کرد و محکم بغلم کرد- این محشره رزی.. اگه منتشرش کنی قطعا میترکونه.

خندیدم- بیشتر از سولوی تو؟
زد رو شونم- البته که خیلی بیشتر،این یه قطعه ی هنری اصیله...

بعد چند روز کار کردن رو دموی اهنگ باید یه استراحت حسابی میکردم.

به لیسا که دراز کشیده بود و فیلم نگاه میکرد گفتم- لیسا من دارم میرم قدم بزنم،میای؟

در حالی که با دقت به بوسه ی رو به روش نگاه میکرد و از فیلم چشم نگرفت گفت- نه،نه تو برو. من باید تا ته اینو ببینم..

لبخند خبیثانه ای زدم- یاههه چقدر جذب این صحنه شدی...

رفتم پشت سرش و اروم لب زدم- نکنه دلت میخواد..

با ترس پرید رو هوا- یا اونی اذیتم نکن ببین جای حساسشو خراب کردی..

با خنده رفتم سمت در- تا تو باشی بین منو فیلم منو انتخاب کنی.