73

1.4K 188 440
                                    

هي گايز. حرفي از كامنت هاي پارت قبل نميزنم به نظرم وقتي پارت بعد پارت اخره ديگه نبايد اصرار كنم. اميدوارم خوشتون بياد.

.....

توي خواب و بيداري دستشو كنارش كشيد و ناخوداگاه خودشو به جايي كه زين ميخوابيد نزديك كرد.
وقتي انگشت هاش ملافه هاي سرد رو لمس كردن اخم كرد و پلك هاشو از هم فاصله داد: زي؟
اول اروم زمزمه كرد و بعد از اينكه جوابي نگرفت احتمال داد شايد حموم باشه.

وقتي ديد گوشي زين كنار تخت نيست اخمش عميق تر شد . گوشي خودشو از روي ميز كوچيك برداشت و شماره ي زينو گرفت.
چند لحظه صبر كرد و در نهايت تماس وصل شد.
+ صبح به خير. بيدار شدي؟
_ كجايي زي؟ بيروني؟
+ اره عزيزم يه سري كار داشتم كه بايد انجام ميدادم.
_ چه كاري باعث شده اولين صبحي كه توي پاريسيم منو تنها بذاري بري؟ ساعت ٩ صبحه. اينجوري نميتونيم با هم صبحونه بخوريم.

+ من از ٥ صبح دنبال كارامم. خيلي گرسنته يا ميتوني نيم ساعت صبر كني؟
_ ناراحتم كردي. جدي ميگم واقعا انتظار نداشتم ولم كني بري.
+ ليام ؟ ولم كني بري چيه؟ يه كاري بود كه انجامش دادم و الان ميام.
_ اصلا كارت چيه؟
+ يه سري كاراي مربوط به موسيقيه. الان راه ميوفتم. تا تو دوش بگيري و زنگ بزني بگي صبحونه رو بيارن توي اتاق منم رسيدم.

_ كارت قشنگ نبود. ما نيومديم براي كار اومديم براي تفريح.
+ حق كاملا با توعه. الان ميام هتل. ببخشيد عزيز دلم. چيزي لازم نداري بگيرم؟
_ خدافظ.
گوشيو قطع كرد و روي تخت نشست. بعضي كاراي زين واقعا روي اعصابش ميرفت.

......
وقتي در سوييت باز شد ليام بدون اينكه از پشت ميز بلند شه يا سيگارشو خاموش كنه به زين كه سرشو توي اتاق اورد نگاه كرد: صبح شما هم به خير.
زين لبخند زد: پس لباس تنته.
درو باز كرد و پشت سرش ادم ناشناسي وارد اتاق شد: سلام اقاي پين. از ديدنتون خوشحالم.
ليام كمي فكر كرد. قيافه ي اون مرد براش اشنا بود: تورو جايي ديدم؟
: بله قربان براي فشن ويك پاريس توي همين هتل اقامت داشتيد. من براتون لباس هاي ويليام وست من كات رو مياوردم.

ليام تازه به دو تا كاور كت شلوار كه توي دستاي اون مرد بود نگاه كرد: اينا چيه؟
زين رو به روي ليام نشست: بذارشون توي كمد و برو بيرون.
مرد سرشو تكون داد و بعد از اينكه لباس هارو توي كمد گذاشت اتاق رو ترك كرد.
ليام به زين نگاه كرد: كت شلوار خريدي؟
زين سرشو تكون داد و سيگار ليامو ازش گرفت و بين لب هاي خودش گذاشت: اره. امشب ميريم يه رستوران خيلي خفن منم يادم رفت...
_ زين من شغلم چيه؟
زين بلافاصله جواب داد: دلبري ؟

Sunrise In Hollywood(Z.M)Where stories live. Discover now