8

1.1K 268 198
                                    

( هي گايز لطفا اول ووت بديد بعد بخونيد)

در يكي از گرون ترين منطقه هاي لس انجلس، توي يكي از مجلل ترين خونه ها، جايي كه دو تا از مطرح ترين سلبريتي ها با شهرت جهاني زندگي ميكردن ، چيزي جز سكوت و تاريكي به چشم نميومد و صدايي جز صداي  برخورد بارون با پنجره به گوش نمي رسيد.
نخوابيده بود ، تقريبا ٥٢ ساعت ميشد كه حتي يه دقيقه هم چشماشو روي هم نذاشته بود ولي خوابش نميومد.
لباس سر تا پا سياهي تنش بود. كلاه سوييشرتش صورتشو كاملا پوشونده بود و استين هاي بلند لباس دست هاي تتو خوردشو پنهان ميكرد. چشماش قرمز بود و تنها پيام هاي روي گوشيش متعلق به نايل بود. رفيقي كه از مقاله ها شوكه شده بود. چرا؟ چون زوج جنجالي هاليوود بدون كوچيك ترين توضيحي از هم جدا شده بودن.
نايل از تيتر هايي شوكه شده بود كه هيچ كدومش به زين و ليام نميخورد. از انگ هايي كه به دوستاش نمي چسبيد.
< زين ماليك تصميم گرفته است تا  به رابطه ي كسل كننده اش  پايان دهد. >
< ليام پين به زودي امريكا را به مقصد انگلستان ترك ميكند>
< لويي تاملينسون در توييتي جنجالي به ليام اطمينان داد كه هميشه اورا حمايت ميكند>
< منبعي نزديك به اين زوج گفت: زين دوباره به سمت اعتياد برگشته >
< گمانه زني ها در مورد خيانت ليام پين ادامه دارد>
< ليام پين به زودي با كمپاني مطرح ان تي قرار داد ميبندد و روي رانوي حاضر ميشود>
< زين ماليك البوم جديد خود را منتشر نخواهد كرد>
< به گفته ي تام پيِر يكي از اعضاي به نام كمپاني سايكو زين حتما Z2 را منتشر ميكند>
بسته ي سيگارشو از روي ميز برداشت. ساعت ديواري ٤ صبح رو نشون ميداد. گوشيشو روي ميز گذاشت  و از ساختمون اصلي خونه بيرون رفت.
چند لحظه به تصوير ماه روي اب استخر نگاه كرد.
( شب نرو توي اب زين سرما ميخوري صدات ميگيره بدبختمون ميكني)

پوزخندي به فكراي درهمش زد و بي توجه به درخت هاي بلندي كه ليام به شدت دوستشون داشت انقدر راه رفت تا در نهايت به متيو نگاه كرد. اون هم غمگين بود. غمگين و نگران. زين هيچ وقت باهاش مثل يه كارگر رفتار نميكرد و اين اواخر كسي كه زندگيشو از فقر مطلق نجات داده بود، اصلا خوب به نظر نميومد: اقاي ماليك لطفا تنها نريد بيرون. خطرناكه
زين چند لحظه بهش نگاه كرد: درو باز كن مت. ميخوام قدم بزنم.
چاره اي نبود. درو باز كرد و زين از حياط بزرگ خونه كه بهتره اسم باغ رو روش بذاريم خارج شد.
خيابوناي خيس ، خبر از نزديك شدن كريسمس ميداد.
ديشب رفته بود خونه ي دوست صميميش. ببخشيد دوست صميمي سابقش. ولي كسي درو روش باز نكرده بود. انگار قرن ها از زماني كه با لويي اجراي مشترك ميذاشتن ميگذشت. انگار اخرين باري كه با هري اهنگاشونو براي هم ميذاشتن متعلق به دهه ي ٩٠ ميلادي بود . ليام، هري و لويي جوابشو نميدادن و همين باعث ميشد از خودش متنفر شه. يعني انقدر ادم كثيفي بود كه اونا مطمئن بودن به كسي كه با تمام وجود ميپرستيد خيانت كرده؟
راه ميرفت و راه ميرفت. بي هيچ هدفي. خيابون كاملا خلوت بود و شايد عجيب باشه كه نصفه شب توي خيابون  بدون هيچ باديگارد يا همراهي  قدم ميزد و به اين فكر ميكرد كه چه قدر مقصره. چه قدر متهمه. چه قدر تنهاست.

Sunrise In Hollywood(Z.M)Where stories live. Discover now