9

1.1K 248 274
                                    


روث موهاي نرم ليام رو نوازش ميكرد و حرفي براي زدن نداشت. ليام به معناي واقعي كلمه شكسته بود. خوب يادش مياد زماني رو كه اون دو تا تصميم گرفتن با هم باشن و ليام با قاطعيت به باباش گفته بود اگر بخواد جلوشو بگيره همشونو فراموش ميكنه و جف به اصرار كارن كوتاه اومده بود. ليام و زين مطمئن بودن كه از پسش برميان ولي حالا؟ همه چيز خراب شده بود. روث هيچ ايده اي نداشت كه چرا ليام حتي حاضر نيست با زين حرف بزنه و ليام دلايل خودشو داشت. اون هميشه احساس عدم امنيت ميكرد و مطمئن بود كه يه روز زين ادم ديگه ايو بهش ترجيح ميده و الان ميديد كه درست فكر ميكرده.
روث همون طور كه موهاي ليامو نوازش ميكرد تصميم گرفت حرف بزنه: فردا شب  برنامرو نگاه ميكني؟
ليام پتو رو بيشتر روي خودش كشيد: نه تا وقتي مامان بابا خونن.
روث دستشو روي گونه ي ليام گذاشت و نوازشش كرد: خونه نيستن عزيزم يه كم ديگه ميرن تا سالگرد ازدواجشونو توي پاريس بگيرن.
ليام خوشحال شد ولي نميخواست فرصت غر زدنو از دست بده: هميشه همينن. فقط به فكر خودشونن
_لي  ... خب چرا بهش فرصت ندادي تا حرف بزنه؟ حرفات توي مصاحبه خيلي زشت بود عزيزم.
ليام از سرشو از رو پاي روث برداشت و روي تخت نشست و تكيه داد: توضيح بده؟ شوخي ميكني؟
_ آره بايد بذاري توضيح بده.
+شنيدن صداش حالمو بد ميكنه. نميخوام باهاش حرف بزنم.
هرچند ميدونست كه اين يه دروغ محضه. صداي زين بي شك زيباترين آواي جهان هستي بود.

روث سرشو تكون داد و خودشو جلو تر كشيد: ليام ميدوني چه قدر براش سخته كه تنها بره تو پابليك؟ ميدوني كه حالش بد ميشه نه؟
ليام واقعا نگران همين موضوع بود. زين هميشه توي شلوغي تنگي نفس ميگيرفت البته نه تا وقتي ليام كنارش بود: بهم استرس نده كلي باديگارد دورشن.
_ليام بذار مصاحبه پخش شه و بعد بهش زمان بده تا حرف بزنه. اون لياقتشو داره مگه نه؟
+نه نداره.
_ببين عزيزم خودت ميدوني كه سايكو از يه طرف و بابا از طرف ديگه ميخوان شماها تمومش كنيد. تو داري بهشون اجازه ميدي. تو خودت يه ادم معمولي نيستي. ميدوني كه اين صنعت چه قدر كثيفه و چه قدر همه چيز برنامه ريزي شدست.
+اولين بارش نيست روث. خودتم ميدوني كه قبلانم عكساش پخش شده. فقط خوشحالم كه اين دفعه ابرمون جلوي كل دنيا نرفت.
_ليام منم اون عكسارو ديدم. اون فقط يه گفت و گوي سادست همين.
+ پس اون يكيا چي؟ اونام يه گفت و گوي سادست؟ من احمق نيستم ميفهمم اون با كلي ادم در ارتباطه چون اقضاي شغلشه ولي هيچ دليل منطقي اي وجود نداره كه اونا از محيط كارشون بيان بيرون و وسط خيابون با هم حرف بزنن. اين دليل اصلي تعجب رسانه ها بود روث نه يه مكالمه ي كاري ساده.

روث لبخند زد: بيا يه مدت از رسانه ها دور باش ليام و از همه بخواه بهت اس ام اس بدن يا زنگ بزنن. بهشون بگو توي شبكه هاي اجتماعي فعاليت نميكني و يه كم فاصله بگير باشه؟
+ تو خودت ميگي برنامه ي فردا شبو ببين بعد ميخواي از رسانه ها فاصله بگيرم؟
_ليام عزيزم گوش كن برنامه ي فردا شب خود زينه ولي مقالات نظر يه مشت ژورناليست احمق . هرچند مطمئنم كمپاني ميتونه مجبورش كنه تا حتي فردا هم دروغ بگه ولي بازم تو انقدر زينو ميشناسي كه بفهمي راست ميگه يا نه.
+ واسه ي چي ازش طرفداري ميكني؟
_چون اونم مثل تو برادرمه. نميگم اندازه ي تو ولي دوستش دارم. چون هيچ وقت رفتار بدي ازش سر نزده تا بهم ثابت كنه اون يه عوضي خيانت كاره. بگذريم  يه كم بخواب باشه؟ مطمئنم پروازت طولاني و سخت بوده.
ليام سرشو تكون داد و روث از اتاق بيرون اومد.

Sunrise In Hollywood(Z.M)Where stories live. Discover now