Stubborn Omega _ Vkook

By bts1399

783K 56.6K 56.1K

جونگکوک ، کسی که فکر نمی کرد روزی انقدر کسی رو دوست داشته باشه که به خاطرش تمام کار هایی که ازشون متنفره رو ا... More

( 32 )
( 33 )
(34)
(35)
( 36 )
( 37 )
( 38 )
(39)
(40)
(41)
(42)
(43)
(44)
( 45 )
(46)
(47)
(48)
( 49 )
( 50 )
(51)
( 52 )
( 53 )
( 54 )
( 55 )
( 56 )
( 57 )
( 58 )
( 59 )
( 60 )
( 61 )
( 62 )
( 63 )
( 64 )
( 65 )
( 66 )
( 67 )
( 68 )
( 69 )
( 70 )
( 71 )
( 72 )
( 73 )
( 74 )
( 75 )
( 76 )
( 77 )
( 78 )
( 79 )
( 80 )
( 81 )
( 82 )
( 83 )
( 85 )
( 86 )
( 87 )
( 88 )
( 89 )
( 90 )
( 91 )
( 92 )
( 93 )
( 94 )
( 95 )
( 96 )
( 97 ) new part ✨
( 98 ) new part ☄️
( 99 ) new part 🧁
( 100 ) new part 🆕
( 101 ) new part 🌱
( 102 ) new part🌡️

( 84 )

2.9K 484 543
By bts1399

سلااممممم

خلاصه ی پارت قبل : هیت و رات و از این خراب بازیا













~ third person pov ~








کشی به بدنش داد و با شکستن قلنج های کمرش ، هومی از روی لذت کشید و آروم چشماش رو باز کرد

با دیدن سینه ی آلفاش ، لبخند کوچیکی زد و آروم از روی تخت خواست بلند بشه که با دردی که توی کمرش پیچید جیغی از روی درد کشید که موجب شد تهیونگ ترسیده چشماش رو باز کنه و از خواب بپره

ته : چی شده کوک ؟ خوبی ؟

جونگکوک جیغی از روی حرص کشید و داد زد : مرتیکه کمرمممم

تهیونگ همون‌طور که سعی می کرد جلوی خندش رو بگیره گفت : آروم باش عزیزم
الان میریم حموم ماساژت میدم بهتر میشی

جونگکوک نفس نفسی از روی حرص کشید و با دندون های چفت شده گفت : دست ، به ، من ، نمی زنی ، کیم !



آهی به خاطر ماساژی که دستای جفتش داشت بهش می داد کشید و تهیونگ با خنده گفت : خوبه ؟

جونگکوک هومی کشید و بیشتر توی بغل مرد رفت و جواب داد : بهترم میشه اگه کیم کوچک هی به جئون کوچیکم نخوره آههه پایین تر
عالیه دد عالیه

تهیونگ به دستور پسر دستش رو پایین تر برد و با شیطنت گفت : مشکل چیه پیش هم باشن لاو ؟ تو این چند روز که حسابی باهم خلوت کردن

جونگکوک با اخم سرش رو از توی گردن جفتش بیرون آورد و گفت : کرم داری دد که هی یادآوری می کنی ؟

( بعدا قراره نتیجش رو هر روز ببینی )







تهیونگ اسپنک آرومی به باسن پسر زد و جواب داد : خب مشکل چیه عزیزم ؟

جونگکوک با همون اخمش و لبای جمع شدش ، سرش رو دوباره تو گردن مرد برد و اروم گفت : من هنوز با گرگت تو چصم
من فقط تهیونگی رو دوست دارم نه گرگش رو

تهیونگ بدون متوقف کردن حرکت دستاش روی کمر پسر آروم گفت : ولی هم من هم گرگم
به شدت شما دو تا رو دوست داریم عزیزم

جونگکوک لباش رو کمی آویزون کرد و آروم گفت : ولی گرگت خیلی بد اخلاق و جدیه
من اخلاق تهیونگی رو فقط دوست دارم

تهیونگ هم بوسه ای روی مارک پسر گذاشت و آروم جواب داد : چه انتظاری از آلفای اصیلی که فقط مواقع رات میاد بیرون داری عشقم ؟

که با نشنیدن جوابی از پسره کوچک تر که همچنان توی بغلش بود ادامه داد : عوضش تهیونگی جای گرگش هم خوش اخلاقی می کنه برای جفتش





نگاهی از تراس به بیرون انداخت و با دیدن برفی که نشسته روی زمین بلند خطاب به جونگکوک که داشت موهاش رو توی حموم خشک می کرد گفت : کوک داره برف میاد

و در یک آن سشوار خاموش شد و جونگکوک بدو بدو با حوله تن پوشش توی اتاق برگشت و با دیدن برف با خوشحالی داد زد : چه عجب
می خواستی نیای کلا امسال عزیزم
زحمت دادی اومدی بلاخره

و با خوشحالی خواست سمت تراس بره که تهیونگ سریع پسر رو توی بغلش گرفت و گفت : شما تا کامل خشک بشی و لباس گرم بپوشید هیچ جا نمیری
سرما می خوری

جونگکوک لباش رو جمع کرد و با اخم کوچیکی همون‌طور که سعی می کرد از بغل مرد در بیاد گفت : ولم کن دد
من که می دونی به جز چند بار توی سال مریض نمیشم

تهیونگ هم پسر رو سمت حموم برد تا موهاش رو کامل خشک کنه و توی همون حالت جواب داد : حرفم رو تکرار نمی کنم لاو







تهیونگ نگاه آخری به جفتش انداخت و بعد از چک کردن لباساش و مطمئن شدن از اینکه قرار نیست سرما بخوره ، پسر رو ول کرد و با خنده ای که به خاطر حالت چهرش بود گفت : آزادی بری

جونگکوک هم که انگار منتظر همین جمله بود ، سریع از بغل جفتش در اومد و از اتاق خارج شد و سمت پله ها رفت و پله هارو دو تا دوتا می پرید و سمت در خونه دویید و با باز شدن در توی یک حرکت خودش رو از پشت روی برف ها پرت کرد

تهیونگ که پشت سر پسر داشت دنبالش میومد با دیدن این حرکت پسر کوچیک تر خنده ی بلندی کرد و گوشیش رو در آورد و از جفتش عکس گرفت













جونگکوک چند بار پروانه مانند دست و پاش رو باز و بسته کرد و توی یک حرکت غیر منتظره از جاش بلند شد و گوله ای از برف رو سمت جفتش پرت کرد

تهیونگ هم شوکه شده از برخورد برف با صورتش ، دادی کشید و به جفتش که با خنده داشت ازش فرار می کرد نگاه کرد و با برداشتن کمی برف و گوله کردنش ، پشت سر پسر شروع کرد به دویدن و داد زد : جرعت داری وایسا کوک














بعد از کلی برف بازی کردن ، جونگکوک که انگار ذره ای هنوز خسته نشده بود با خوشحالی خطاب به آلفاش گفت : دد نظرت چیه مسابقه بزاریم
آدم برفی بسازیم هرکسی خوشگل تر درست کنه بهش شیرموز بدیم ؟

تهیونگ ابرویی بالا انداخت و با تک خنده ای گفت : شیرموز ؟ این که فقط جایزه ی توعه

جونگکوک با غرور شونه ای بالا انداخت و همون‌طور که اون سمت حیاط می رفت جواب داد : چون که قراره من ببرم !

جونگکوک با خوشحالی چشم های آدم برفیش رو گذاشت و خطاب به جفتش داد زد : تموم کردی دد ؟

تهیونگ هم هومی کشید و گوشیش رو کنار گذاشت و جواب داد : خیلی وقته تموم کردم لاو منتظر تو بودم

جونگکوک با خوشحالی دستی زد و گفت : بیا ببینش

تهیونگ  سمت پسر اومد و با دیدن آدم برفی ای که درست کرده ، خنده ی بلندی کرد و گفت : گوکیه مگه نه ؟



جونگکوک با ذوق دستی برای خودش زد و گفت : اره دد
قشنگه؟

تهیونگ محکم لبای پسر رو بوسید و آروم زمزمه کرد : از پسر هنرمندم کمتر از این انتظار نمی رفت

جونگکوک هم آروم بوسه ی کوچیکی به نشونه ی تشکر روی لب های الفاش گذاشت و همون‌طور که سمت جایی که مرد داشت آدم برفی می ساخت می رفت گفت : خب
نوبت آدم برفیه توعه دد
بهتره زیاد خوشگل نباشه چون من جایزه می خوام می دونی که ؟

که با دیدن به اصطلاح آدم برفی ای که جفتش درست کرده بود با دهن باز به ساختش خیره شد
تهیونگ داشت باهاش شوخی می کرد ؟

پسر بزرگ تر هم که پشت جونگکوک داشت میومد ، با دیدن ریکشن جفتش قهقهه ی بلندی زد و به خودش بابت ساختن سازش افتخار کرد





















همون‌طور که داشت شیرموزش رو می خورد ، به یونگی که کنارش نشسته بود نگاه کرد و بدون حرف  به آلفاش که داشت با موبایلش کار می کرد تکیه داد

یونگی دستش رو دور گردن پسر امگا انداخت و آروم گفت : این چند روز خوش گذشت جونگکوکی ؟

جونگکوک با شنیدن حرف مرد ، شیرموزش تو گلوش پرید و شروع کرد سرفه کردن و تهیونگ هم با نگرانی به پشتش ضربه زد تا راه تنفسش باز بشه

امگا نفس عمیقی کشید و با عصبانیت سمت جفتش برگشت و گفت : چرا بهش گفتی ته ؟

تهیونگ دستاش رو به نشونه ی تسلیم بالا آورد و جواب داد : من نگفتم لاو خودش زنگ زد فهمید یادت نیست ؟

جونگکوک هم لباش رو جمع کرد و دست به سینه به نشونه ی قهر پشتش رو به جفتش کرد

یونگی نگاهی به اوضاع پیش اومده انداخت و برای درست کردن حال و هوا گفت : کوک
می دونی اگه یک فیل بره بالای درخت چی میشه ؟

جونگکوک با کنجکاوی ابرویی بالا انداخت و با کج کردن سرش آروم گفت : چی میشه ؟

یونگی : یکی از فیلای روی زمین کم میشه

و با دیدن نگاه پوکر امگا قهقهه ی بلندی زد و دوباره گفت : حالا می دونی اگه یک فیل دیگه بره بالای درخت چی میشه ؟

جونگکوک چشمی برای دوست بامزش چرخوند و جواب داد : یک فیل دیگه از روی زمین کم میشه ؟

یونگی جلوی خندش رو گرفت و گفت : نه دیگه
یک فیل به فیلِ روی درخت اضافه میشه

این دفعه تهیونگ هم همراه با پسر آلفا به صورت پوکر شده ی جفتش خندید و آروم گفت : اذیتش نکن یونگی

یونگی هم بدون توجه به حرف مرد دوباره گفت : حالا اگه یک فیل دیگه بره بالا می دونی چی میشه کوک ؟

جونگکوک کلافه پوفی کشید و دستی روی پیشونیش کشید و جواب داد : یک فیل از روی زمین کم میشه یکی هم اضافه میشه به اون دو تا فیل
بسه دیگه یونگ

یونگی : نه دیگه کوک متوجه نیستی
درخت میشکنه

جونگکوک وات ده فاکی زیر لب گفت و بدون توجه به اون دو آلفا که داشتن بلند بلند می خندیدند ، از روی مبل بلند شد و آروم گفت : من میرم پیش جیمین
دیوونه ها

















سر میز شام ، جیمین نگاهی به دوستش و جفت پسر انداخت و پرسید : برنامتون برای کریسمس چیه ؟

تهیونگ نگاهی به جفتش انداخت تا پسر اگر برنامه ای  تو ذهنش داره رو بگه

جونگکوک هم با ملچ مولوچی که کرد لقمه ای که توی دهنش بود رو قورت داد ، جواب داد : خب می تونیم روز اول رو هرکسی خونه ی خودش باشه و تا فرداش پیش خانوادش بره
و از روز بعدش می تونیم همه بریم خونه بابا و همش اونجا پلاس باشیم و خراب بازی بکنیم

تهیونگ خنده ی آرومی کرد و گفت : به جز بخش خراب بازی ، با بقیش موافقم
فکر کنم خوب باشه چند ساعت اول هرکسی با پارتنر خودش خلوت کنه و فرداش همه بریم پیش هم











_________________________

درود و عرض ادب به خوشگل های من
حالتون چطوره ؟ 🌚
خوبید ؟ 🌚








توی چنل یک نظرسنجی گذاشتم
خوشحال میشم اگه توش شرکت کنید ⁦(⁠◕⁠ᴗ⁠◕⁠✿⁠)⁩
Vkook_bts1399





Agar az seven Joon Salem be dar bebaram love you
( اگر از سون جون سالم به در ببرم لاو یو )

Continue Reading

You'll Also Like

151K 15.9K 71
جونگکوک، پسری که زندگی روی خوشی بهش نشون نداده همراه با هیونگش، یه خونه اجاره میکنند. یه شروع تازه برای زندگی بهتری که سالهاست آرزوشو دارند و کیم ت...
99.8K 14.8K 29
" چقدر برای یه ساک زدن؟ " ═ೋ❅🖋🦋❅ೋ═ تهیونگ...پسر همجنسگرایی که مورد ازار و اذیت برای گرایشش قرار میگیره عاشق جئون جونگ کوکه.... و جونگ کوک....پسری ک...
472K 67.9K 44
‌ [کامل شده] 🤎هر دو عاشق بودند اما دور از هم، هر دو برای هم زندگی میکردند، اما بی هم. قلب‌هایشان به هم گره خورده بود و گویا هیچ چیز توان باز کردن ای...
130K 16.6K 26
𝘊𝘰𝘶𝘱𝘭𝘦: 𝘒𝘰𝘰𝘬𝘝 𝘎𝘦𝘯𝘳𝘦: 𝘙𝘰𝘮𝘢𝘯𝘤𝘦, 𝘊𝘰𝘮𝘦𝘥𝘺, 𝘚𝘱𝘰𝘳𝘵𝘺, 𝘈𝘯𝘨𝘴𝘵, 𝘚𝘮𝘶𝘵 از - حرف‌های گنده‌تر از دهنت می‌زنی بچه! به ...