Part 24

898 208 12
                                    

دختر دیلر برای اخرین دور بازی مشغول پخش کردن کارت ها شد.


بکهیون نمیتونست نیشخندی که رو لب هاش شکل گرفته بود رو پنهان کنه. اصلا ترجیح میداد نیشخندشو پنهان نکنه تا بفهمن دارن با کی بازی میکنن. اون احترامی ک پسرِ پشت پیشخوان ازش صحبت میکرد حالا با بالاترین سطحش مورد توجه بکهیون بود. هیچوقت این تجربه رو نداشت. همیشه حتی پدرش اونو یه "مشکل" میدونست. همیشه سعی داشت ثابت کنه قدرت ذهن خوانیش یه موهبته نه یه مشکل!


هیچوقت هیچکس باورش نکرده بود. حالا اما سر این میز،سر میز پرادعاترین پوکربازای یه کازینوی حرفه ای از بقیه بیشتر برده بود! بهش احترام میزاشتن و حتی میتونست تو ذهناشون ترس رو ببینه. و معلومه که از دیدن این ترس خوشش میومد.

کارتاشو برداشت و با دیدنشون تمام حسای خوبش نابود شد. ناامید دوباره بهش نگاه کرد،انگار که با نگاه کردنِ بیشتر قرار بود اون کارت ها تغییر کنن...۵ و ۶ دل.


♥۵♥۶


دوتا عدد میانی خیلی گزینه ی خوبی برای بُرد نبود، تنها نکته ی مثبتی ک تو کارتاش میدید این بود که هم‌خال بودن. کارت های پایین نگرانش نمیکرد،میتونست با کارتای پایین بلوف بزنه و برنده بشه.تا همین حالا هم جز دور اول که یه پاکت آس داشت دست های خوبی بهش نرسیده بود.


اما حالا رئیس کارتای خوبی داشت که میتونست تو اخرین دور بازی برای بکهیون نگران کننده باشه.


نگاه کوچیکی به رئیس انداخت. دوتا سرباز. ♠J♣J


یه پاکت سرباز میتونست یه دست هیولا محسوب بشه.مخصوصلا دربرابر دوتا کارت ۵ و ۶ خودش.


به بازیکنای دیگه نگاه کرد اکثرا دستای خوبی نداشتن ک میتونست مطمئن باشه فولد میکنن اما یکیشون ۱۰ و ۹ دل داشت. ♥۹♥۱۰.


برخلاف خودش دوتا عدد بالای دل ک پشت هم بودن. شاید اگ خودش هم بجای ۵ و ۶، ۱۰ و ۹ رو داشت هنوز یه شانس ب خودش میداد...احتمالا اون بازیکن فولد نمیکرد و یا حداقل برای اینکار به علت خوبی نیاز داشت.


به چانیول نگاه کرد و از اینک‌ نمیتونست ذهنشو بخونه اخم کوچیکی کرد. این بازی مجابش کرده بود ک وقتی دوباره جونگینو دید درمورد این موضوع باهاش صحبت کنه. نخوندن ذهن چانیول باعث شده بود اجازه بده ک چانیول 2بار ازش ببره.


بازی تو وضعیت جالبی قرار نداشت.بکهیون ۳دست برده بود....


چانیول 2 دست...


رئیس 2 دست...


آندری 1 دست...


و ۱ دست هم بازیکنی ک دقیقا کنار چانیول نشسته و با برتری نسبی ای که رو پوزیشن میز داشت تونسته بود تحلیل های درستی انجام بده و حتی یکبار تونسته بود بلوف بکهیونو بگیره.

My Love Is VENGEANCE 🌌 [#1: Smothered Mate]Where stories live. Discover now