قسمت هفتم/ازت خوشم میاد

2.5K 332 202
                                    

کار تتو هری خیلی طول کشید و تقریبا من دو ساعت روی اون صندلی فلزی نشسته بودم و سعی داشتم حجم نت زین رو تموم کنم.

"هی لو...زور نزن...نامحدود خریدم"

زین گفت و من یه هوففف کشیدم چون تا الان چهارتا فیلم پورن دانلود کرده بودم...شب لازم میشه.
من گوشیم رو توی جیبم گذاشتم و بلند شدم.
داشتم سمت زین و هری میرفتم که گوشیم زنگ خورد.
گوشی رو از توی جیبم بیرون اوردم و به صفحش نگاه کردم.

'تینا'

[-مظاحم.
نه هری اون مظاحم نیس اون بهترین دوستمه.
-بهترین دوستت بود الان دیگه نیس.
هست.
-نیست.
هستتتتتت.
-نیستتتتت.
اصلا بیخیال...منو ببوس]

من دکمه برقراری تماس رو زدم و گوشی رو به گوشم نزدیک کردم.

'سلام؟'

من گفتم وقتی داشتم از اون مغازه کوچیک خارج میشدم تا راحت تر با تینا حرف بزنم.

'تو کدوم گوری هستی؟'

اون تقریبا داد زد...ولی نه خیلی زیاد.

'مغازه تتو؟'

من سوالی گفتم و شنیدم اون از اون ور خط هوفف کشید.

'ببین لو...تو منو مجبور کردی بیام...من فقط به خاطر تو اومدم اینجا عوضی بعد تو...'

حرفش رو قطع کردم.

'ببین تینا من واقعا معذرت میخوام ولی مجبور بودم از اون خونه کوفتی بزنم بیرون چون ابروم رفت...و هری هم الان اینجا با منه و داره تتو میکنه...کار تتو من تموم شده ولی اون نوچ'

'باشه لولو...وقتی اومدی راجبش حرف میزنیم'

'منو به اون اسم صدا نکن...بای'

'بابای'

[اییییییی هری اروم‌تر.
-اروم باشم که بهش نمیگن بوسه وحشی]

اون قطع کرد و من گوشی رو دوباره به داخل جیبم منتقل کردم و رفتم داخل مغازه.

"خب هری کاره این تموم شده فقط یکم توی این حالت بمون تا من چسب بیارم"

زین گفت و با عجله رفت تا چسب بیاره.
من نیشخند زدم و بالا سر هری قرار گرفتم.
انگشتم رو دور سینه هاش کشیدم‌.

اون که تا الان چشم هاش بسته بودن چشم هاش رو باز کرد و با تعجب به نیشخند من نگاه کرد.

"چی کار می...آخ"

من نوک سینشو فشار دادم که باعث شد اون دردش بیاد.
اوخی به این دردا عادت نداره.
خودم عادتش میدم‌.

"درد داره؟فکر کن اگه دست من بره اون پایین چی میشه؟"

گفتم‌و‌از دستم رو کشیدم روی جلوی شلوارش.
اون نفسش برید و‌سعی داشت دستم رو‌ برداره ولی من بیشتر فشار دادم.

Brother/L.SWhere stories live. Discover now