هيفده.گیج شدن های بی ملاحظه

Start from the beginning
                                    

***
Zayn's pov

بعد از چند ثانیه صدای ناله های نیروانا کاملن شنیده میشد
البته اون ناله های ریز و تحریک کننده ی توی صدای موزیک اصلن قابل تشخیص نبود و باعث میشد ازین بابت خداروشکر کنم
چون اصلا خوشش نمیام یکی دیگه با شنیدن صدای ناله های کیتنم های بشه

وقتی نیروانا رو به تختش برگردوندم ،مجبور شدم لباس پرنسسی خیلی خیلی دخترونشو از تنش درارم
ترجیح میدادم توی همین لباسا کارشو بسازم ولی اونا خیلی خوشگلن
و ممکنه نیروانا از دستم عصبانی بشه بابت گند زدن به لباسش!
مثل عادت همیشگیم عقب رفتم و چند ثانیه به کیتن عصبانی ، شلخته و لختم زل زدم
البته این عادتو از وقتی پیدا کردم که اون توی بغلم خوابید!

لبامو روی گردنش گذاشتم و بعد از لیس زدن و چندتا گاز کوچیک از ترقوی سکسیش که کاملن بیرون زده بود ،به سمت پایین رفتم و اینبار زبونمو بین سینه های کوچیک دوست دخترم کشیدم
درواقع اونا خیلی خیلی برای یه دختر 16 ساله سکسین!
یا شایدم من اینطوری فکر میکنه!

وقتی زبونم به نوک سینه ی نیروانا رسید اون از کنترل خارج شده بود و عملا جیغ میکشید!
من کاملن درکش میکنم چون این اولین باره که همچین حسیو تجربه میکنه و اصلا ازش بعید نیست
انگشتامو روی نوک سینش کشیدم و یکم اذیتش کردم:"دوسش داری عزیزم؟"
زیر گوشش گفتم و زبونمو همونجا کشیدم تا وقتی که اه بلندش همه ی اتاقو پر کرد
"اره ، خیلی زیاد ! لطفن ادامش بده!"
در یک لحظه یادم افتاد که در اتاقش بازه و ممکنه هر لحظه یه مزاحم از غیب برسه و گند بزنه به کل چیزی که براش برنامه چیدم!

یه پوف بلند کشیدم و قبل ازینکه بلند شم تا درو قفل کنم پیشونیشو بوسیدم :"صبور باش کیتن ، در اخر تو منو داری!"
در اتاقشو قفل کردم و جلوی تختش وایسادم تا کاملن ببینتم ،
دستامو از روی شکمم به سمت کمربندم بردم ولی اون متوقفم کرد وقتی به سمتش هجوم اورد و سگگک کمربندمو باز کرد :"خیلی سفته ، اوه لطفن باز شووو!"
تقریبن به دکمه ی شلوارم اویزون شده بود و این باعث میشه همینجا بخوام بیام
اون خیلی خواستنیه وقتی های میشه!

مچ دستاشو گرفتم و کمکش کردم دکممو باز کنه گرچه اینکار خیلی سخته
بخاطر اینکه همین الانم چندتا درز ریز از شلوارم در رفته بخاطر تغییر سایز ناگهانیش!
بالاخره موفق شد شلوارمو دراره و بعدش یه ناله ی کوچیک کردو لباشو گاز گرفت با دیدنش
فاک ، از همون اول میدونستمم اخر با این گاز گرفتن لباش کار دستم میده

چونشو با دستم گرفتم و اوردم بالا تا بتونم ببوسمش ولی اون لعنتی انگشت اشارمو که تقریبن گوشه ی لبش بود رو گاز گرفت و بعد چندبار مکیدش
خودمو بهش نزدیک تر کردم و کاملن بهش چسبیدم
کنترل کردن اینکه همینجا تمومش نکنم سخته ، اونم درحالی که داره انگشتمو ساک میزنه و تنها چیزی که بین بدنای لختمونه یه تیکه پارچه ی نازکه!

BABY GIRL [AU] Book1Where stories live. Discover now