رفت سمت حوضي كه اين اطراف بود كه يك ابشار كوچيك داخلش ميريخت و ازش اب خورد.
كه يهو با صداي بلندي از افتادن چيزي تو اب سرشو بالا اورد و به الفايي كه تو اب پريده بود نگاه ميكرد.
خجالت نميكشيد از هيكلش؟
همينطوري كاراشو داشت نگاه ميكرد و شيك و متشخص نشسته بود. الفا زير اب رفت و امگا از زماني كه اون زير بود داشت نگران ميشد كه نكنه خفه شه؟
از حالت نشسته بلندشد و به لبه ي اون حوض طبيعي اب رفت تا داخل اب رو ببينه.
كه الفا تقريبا نزديك امگا از اب بيرون اومد با يك ماهي تو دهنش ، و امگا باز پوكر شده عقب رفت. الان داشت جبران كشتن يك سنجاب رو با شكار و كشتن يك ماهي جبران ميكرد براش؟ چرا اون گرگ نميفهميد..
الفاي خيس از اب بيرون اومد و امگا عقب رفته بود و ماهي جلوي پاش افتاد و اون امگا همچنان پوكر به اون ماهي در حال تقلا و بعد الفاي خيس نگاه ميكرد.
الفا رو پاهاش ايستاد و با تمام قدرت بدنشو از اب تكوند تا يكم خشك كنه خودشو و بعد همزمان كه اون دم بلند و پشمالوي سياهشو تو هوا تكون ميداد سمت امگا رفت و به ماهي اشاره كرد با پوزه اش تا هديه اشو قبول كنه.
امگا كه بخاطر خشك كردن الفا دور شده بود تا خودش خيس نشه به اون چشم هاي بنفش و مظلوم بازي هاش نگاه ميكرد .
ماهي در حال جون دادن رو با پوزه اش برداشت و تو اب برش گردوند ، و الفا كه پكر شده بود همينطوري به اون امگاي غد و لجباز نگاه ميكرد.
قبل از اينكه امگا كامل از اب فاصله بگيره سمتش رفت و توي اب پرتش كرد و بعد خودش توي اب پريد ، ته ته تصميم داشت يكم كوتاه بياد و كمتر به اون الفاي احمق سخت بگيره، به هر حال تلاششو كرده بود براي جلب توجهش.پس از دستش عصباني نشد و توي شيطوني هاي الفا همراهي كرد و بازي كردن.
بالاخره از اب بيرون اومد كه الفا هم بعد از اون همينكارو كرد و با تكوندن بدنشون كمي خودشونو خشك كردن ،
الفا نزديك امگا اومد و ليسي زير پوزه ي امگا زد و پوزه اشو به گردن تا پوزه ي امگا كشيد و رايحه اشو روش گذاشت و همزمان يكم سعي كرد به امگا نزديك تر شه و مطمئن شه باز قهر نيست.
با ليسي كه امگا روي پوزه ي الفا زد بالاخره خيالش راحت شد و به چشم هاي قهوه اي روشن اون امگاي كرم رنگ با خوشحالي نگاه كرد و حرکت دم سیاه رنگش مشهود بود.
_____________________________
هالووين 2011-ايستگاه پليس
-جسد؟
+اره. توي منطقه ايتاوون.بين ازدحام هاي ناشي از جشن پيدا شده. ولي مسئله اينه كه با دو ضرب چاقو به قتل رسيده و توي اون شلوغي.
-و دوربين ها چيزي ضبط نكرده!؟
+چرا ضبط شده ولي قابل شناسايي نيست.
-چرا اونوقت؟
+آه .قربان لطفا بياييد و خودتون ببينيد.
فيلم رو پلي كرد و با دقت به اون ويديو و اشخاص نگاه كرد.
+مقدار نسبتا زيادي ماده ي مست كننده اي مثل الكل و مشروب توي خون مقتول پيدا شده ، يك مرد تقريبا 56 ساله بوده، قبلا اتهاماتي مثل زورگيري، تجاوز و دزدي بهش زده شده و سابقه ي دعوا و ضرب و شتم خيابوني داشته،و قاتل با توجه به جثه و بدنش جوون به نظر مياد،ولي خب مسئله اينه كه اون كلاه كپ گذاشته كه باعث ناواضح بودن نصفه ي صورتش و بعد ماسك Sakun داره به صورتش كه امسال ترنده و تو همين ويديو بيشتر از پنج،شش نفر اين استايل رو دارن.
YOU ARE READING
Inure
Fanfiction«دستش را دراز کرد، انگار میتوانست با لمس، کسی را از تاریکی بیرون بکشد. اما تنها چیزی که گرفت، خلأیی بود که بیشتر او را پایین کشید.» "-دکتر...؟ گرگ مرد غرش اروم و تو گلویی کرد بدون تغییر دادن پوزیشنش. +اینطور صدام نکن...." "درون افکارش جنگ بود، جن...
Part 18
Start from the beginning
