EP.18

186 39 47
                                    

وتت و کامنت فراموش نشه 🤌





     ッ☓R꙰I꙰G꙰H꙰T꙰ C꙰H꙰O꙰I꙰C꙰E꙰ッ





از هیچکس هیچ توقعی نداشته باش ،از هر کس توقع هر چیزی رو داشته باش ....جونگ کوک حتی به این فکر هم نکرده بود ،اینکه می هی می‌تونه اینقدر آدم خودخواه و روانی باشه که این کار رو باهاش بکنه ،ولی الان که موقع این فکر ها نبود ! اون دختر بیش از حد بهش نزدیک شده و جونگ کوک حتی لمس های مستقیم اون رو به راحتی روی بالا تنه خودش حس می‌کنه !

برای بار هزارم آب دهنش رو قورت داد و کمی عقب رفت تا صورت می هی از گردنش فاصله بگیره اما اینکارش حتی موقعیتی که توش گیر کرده بود رو براش بدتر کرد

چون می هی سریع روی پاهاش نشست و دستش رو روی شونه های اون گذاشت حالا جونگ کوک کاملا خلع سلاح شده بود ! می هی زیبا بود چشم های نافذی داشت و رژ لب قرمزش چشم جونگ‌کوک‌ رو میزد بدن تقریبا برهنه اون هر مردی رو دیونه خودش میکرد موهای سیاه و حالت دارش حالا با نزدیک شدن به چهره کوک اطراف جونگ کوک افتاده بود و عطر زنونه اون ریه های پسرک رو پر کرده بود !

"چرا حرف نمیزنی کوک ؟"

می هی با لبخندی گفت و دستش رو نوازش وار روی خط فک کوک‌ کشید ،جونگ کوک اخم کوچیکی کرد اما دستاش انگار جون نداشتن که اون دختر رو پس بزنه ! اون این موقعیت رو نمی‌خواست اما نمیتونست پا پس بکشه چون بدنش همراهی نمی‌کرد !!!

"داری اشتباه می‌کنی می هی ! "

می هی لبخندی زد و خیلی نرم لب هاشو روی خط فک جونگ کوک کشید

"می‌دونم ...از این اشتباه ها زیاد کردم اما تو فرق داری !"

حس مضخرفی داشت  اینکه بدنش اون لمس ها رو میخواست اما مغزش نه ! کم کم داشت دیونه میشد  ...

"اگه اشتباه کردی پس تکرارش نکن !"

می هی خندید و به چشم های کوک که حالا با وجود اخم روی چهره اش اون رو جذاب تر. کرده بود نگاه کرد

"اعتراف میکنم که لذت‌بخش ترین و زیبا ترین اشتباه منی ... کوک من واقعا میخوامت ...اونم  برای خودم....  واسه همیشه !"

دلبری کردن اون دختر چشمگیر ترین چیزی بود که میتونست حتی یک مرد هوشیار رو تا چندین راند بدون استراحت بکشونه پس طبیعی بود که جونگ‌کوک آروم دستش رو بالا بیاره و روی لب های دختر بزاره؟

می هی لبخندی زد و انگشت های جونگ کوک که حالا روی لب هاش بود رو بوسید ، می هی روی شکم کوک نشسته  و روی بدنش خم شده بود جونگ کوک هیچ تکونی نمی‌خورد فقط آروم دستش  بالا تر رفت و بعد نرم موهای دختر رو نوازش کرد

می هی نیشخندی زد و سرش رو جلو اورد تا لب هاشو رو روی لب های خواستنی و دیونه کننده جونگ کوک بزاره جونگ کوک اینو نمی‌خواست نه ....اما وقتی چشم های می هی بسته شد ،همزمان چشم های جونگ کوک هم بسته شد و آماده یک لمس دیگه توسط اون دختر شد

Trouble...(Vkook)Where stories live. Discover now