۲۱:۳۰ 🕤
با صدای رعد و برق سرشو از روی فرمون برداشت و به هتل پر زرق و برق روبروش خیره شد، حتی امشب آسمون هم به حال جیمین گریه میکرد، اما اشکالی نداشت.. برای رسیدن به یک هدف بزرگتر.. اشکالی نداشت اگه یه چیزیو فدا کنه.. اشکالی نداشت نه..
با صدای زنگ گوشیش از افکارش بیرون اومد و با دیدن شماره چونگچا به گوشیش خیره شد تا ۲۵امین تماس بی پاسخش از طرف چونگچا، خودش قطع بشه.
تماس قطع شد پشت بندش تماس دیگه‌ای از طرف آقای کیم دریافت کرد آهی کشید و تماس رو جواب داد
+بله جناب کیم؟
-قرارمون که یادت نرفته پسر؟
+نه یادمه، تو راهم، امیدوارم چیزایی که قولشو داده بودین رو اورده باشید.
-مطمئن باش همینطوره، کیم هیونگ‌این هیچوقت زیر قولش نمیزنه اگه باهام راه بیای.
- منتظرتم.
+میبینمتون.
جیمین گفت و بلافاصله قطع کرد.
———————————————————
۲۱:۳۰🕤
-اوپا پس کی گیت باز میشه؟
+صبر کن یه‌این صبر داشته باش
جانگکوک با لبخند محوی به خواهر و مادر ذوق زده‌اش نگاه کرد که برای این مهاجرت دل توی دلشون نبود.
—پسرم.. حتما رئیست خیلی بهت اعتماد داره که همچین کاری رو بهت تو خارج از کشور سپرده.. بهت افتخار میکنم
مادرش با افتخار و غرور رو به جانگکوک گفت
+درسته
گفت و روشو برگردوند
+اونقدر مورد اعتمادم که چون نمیتونم ازش محافظت کنم دارم فرار میکنم
زیر لب زمزمه کرد
+آقای جئون جانگکوک.. آقای جئون جانگکوک.. لطفا هرچه سریع تر به دفتر مدیریت مراجعه کنید
با صدای زنی که از توی بلند گو بلند شد و جانگکوک رو پیج میکرد هر سه نفر با تعجب به هم نگاه کردن و جانگکوک و با تعجب و استرس به طرف جایی که گفته شده بود رفت
دفتر مدیریت زیاد دور نبود و پیدا کردنش راحت بود، با سر درگمی تقه ای به در زد و بی درنگ وارد شد و با دیدن چونگچا بیشتر تعجب کرد
+آقای چون چونگچا؟ شما اینجا چیکار میکنید؟
-باید باهم حرف بزنیم! خیلی فوری!
چونگچا با استرس گفت و نگاهی به کارمند اونجا انداخت و کارمند بلافاصله از اتاق بیرون رفت
-من نمیدونم ارتباطت با رئیس چیه و نمیخوامم بدون اما در حال حاظر.. فکر میکنم تنها کسی که بتونم بهش اعتماد کنم تویی
+آقای چون.. لطفا بگو چیشده
-رئیس.. پارک جیمین.. اون توی خطره
+چـی؟ مَـ..منظورت چیه؟
جانگکوک با استرس پرسید
-لطفا با من بیا من کار زیادی ازم برنمیاد، لطفا بیا.. لطفا کمکم کن!
YOU ARE READING
❕Vietato❕
Fanfictionچی میشه اگه پسر تخس رئیس جمهور کشوری که همجنسگرایی توش رسما ممنوعه، عاشق بادیگاردش بشه؟ 🚫ژانر: درام، اسمات، رمنس، جنایی 🚫کاپل: کوکمین @minblume :نویسنده ❗️این فن فیک همش نوشته خودمه، لطفا این فیک رو هیچ جای دیگه اپلود نکنید❗️
