Part 4-گندزدن

377 54 4
                                    

خواستم بگم خب که چیی که صدای نایل اومد:براوو دختررر عالیی بوود

وااای وان دیییییی

سریع برگشتم هر 5تاشوون درست جلو روی منوکارا بودن

هری گفت:اا پسرا سلام نکردیمم سلامم ^_^

بعد به ترتیب سلام کردن تا خواست زین سلام کنه کیانا پرید تو بغل هری:واااییی هری استایللزز عاشقتمممم روانیتمممم

بعد پسرا خندیدن هریم که واسش این جور رفتارا عادی بود دستشو کشید رو سر کیا

کیا هم غش کرد

ه:اوااا این چش شدد

ب:کیاا خخخ پاشووو کاراااا

ه:بسم الله!

کیانا چشاشو واز کرد و دوباره جیغ زد

پسرا هم دوباره خندیدن همشون به جز زین

این پسره چشه

از وقتی اومد نه حرف زد نه لبخند زد. میدونستم مغروره ولی فکر نمیکردم در این حد باشه

.

دیگه چشام داشت از حدقه در میومد از صبح تا حالا داشتم با پسرا چت میکردم اینقدر از دستشون خندیدم که خدا میدونه آخه دیروز کیا شمارشو به هری داد(خودشیفته)و از اون طریق به شماره منم دست یافتن و یه گروه زدن که حرف بزنیم

پسرا 24 ساعته آنلاین بودن و هر چی میگفتی یکیشون زود جواب میدادالبته زین دو ماه پیش آنلاین بوده خیلی دوس داشتم بدونم تو این مدت بدون اینترنت چجوری زنده مونده که سوال منو کیا پرسید: زی زی چرا حرف نمیزنههه دوباره پسرا از خنده ترکیدن

بعد 2 دیقه هری گفت زین عادت نداره چت کنه هیچ وقت وقتشو برا این جور کارا نمیزاره مگه اینکه یه کار فوق العاده واجب داشته باشه و الا تمام وقت آزادشو ...

ادامشو نایل گفت: پیکاسوگری میکنه دوباره گروه ترکید از خنده...

****

بعد از شام دوباره رفتم سر گروه خلوت خلوت بوود

رفتم ببینم کیا آنلاینن که دیدم به آقا زین آنلاینه

یعنی چه کار مهمی داشته که آنلاین شدهه منم که فضول فضولا

سریع پی ویه زینو وا کردم براش نوشتم سلام

بعد دو دیقه فهمیدم چه غلطی کردم!

سریع گوشیمو خاموش کردمو پرتش کردم اونور آخه این چه کاریی بود کردمم الان میگه این دختره لابد ازم خوشش اومده

اه اه اه اونم که خودشیفتهه

داشتم میفکریدم که یوهو در زدن


In regret your armsWhere stories live. Discover now