+بلندتر التماس کن..بلندتر..بذار صداتو دریا بشنوه..بذار تا مغز استخونم حقارتی رو که به جون میخری رو احساس کنم ...بذار جس کنم طعم تلمخ شکستنتو
کیونگ خودشو رو زمین انداخت..با صدای خشداری گفت
بهت التماس میکنم که چانو بهم برگردون..اون تمام زندگیمه..شیشه ی عمرم تو دستای چانه..ازت خواهش میکنم این کارو بامن نکن..این بازی کثیفو تمومش کن...نذار کسی کشته شه..چان چه گناهی کرده...من در حقت بدی کردم درست...ابروتو بردم...ناحق زدمت اما توام حق انتخاب داشتی..حق زندگی داشتی..تا حالا به این فکر کردی چقد از عمرتو تو حس انتقام و نفرت هدر دادی در صورتیک میتونستی خیلی خوشبخت زندگی کنی..حتی از شکاف یخ زده ی قلبتم میتونستی گل محبتو ببینی اما خودت تخواستی کای چان من مقصر نیست