کیه؟!

55 10 0
                                    

Sehun pov

اخ اخ گردنم

کلیدو تو قفل چرخوندم و درو باز کردم

طرحامو یه گوشه ای انداختم

صدای پیانو رو از طبقه ی بالا میشنیدم

باز این شکم لعنتیم صداش دراومده

+لوهان...لولوی من...لوسی...هان هانی

همونجور که به سمت اشپزخونه میرفتم بلند داد میزدم

سرمو که چرخوندم با صحنه ی بسیار زیبایی مواجه شدم

عینکمو از رو چشام برداشتم و با دهن باز همه جا رو انالیز کردم

کف زمین پر ارد بود

هر طرفو که نگاه میکردی پوست تخم مرغ ریخته بود..توی سینک پر ظرف بود..روی کابینت روغن و شکر ریخته بود..از زیر در یخچال اب پرتقال میچکید

و اما قسمت جالبش اینجا بود که از توی فر دودای سیاهی بلند شده بود

وات د فاک؟؟اینجا چخبر بوده

داشتم فک میکردم ما که بچه ای نداریم از این دسته گلا اب بده..اوه نه..صبر کن..یه توله دارم

با عصبانیت داد زدم

لوووهان

لو با شنیدن صدای سهون خودشو جم و جور کرد و به سمت اشپزخونه دوید

-یوبو دارم میاممممم

میتونستم صدای دوییدنشو رو پارکت خونه بشنوم

فقط امیدوار بودم مثل دفعه ی قبل از پله ها نیوفته

با دیدنم سریع از گردنم اویزون شد و لبامو بوسید

-سهونااا..کی اومدی..(مثل پاپی های تو بارون مونده نگام کرد) دلم برات تنگ شده بود

پلاستیک تو دستمو گرفت و توشو نگاه کرد

+بیب پس البالوهایی که گفتم بخری کوشن؟؟یااااااااا بستنی هم نخریدی که...

لباشو غنچه کرده بود و با اخم ریزی نگام میکرد

من فقط با دهن باز بهش خیره شده بودم

+مم این بوی سوختنی از کجا میاد..سهون از توعه

کارد میزدی خونم در نمیومد

سرشو برگردوند و دو دستی زد رو لپاش...بالاخره تونست چیزی رو ببینه که من از اولش براش حرص میخوردم

-شتتت..سهون کیکم..نهههه...چرا اینجوری شده...وای حالا چیکار کنم..حالا چیکار کنم

مثل جوجه بالا پایین میپرید

با دیدن حرماتش یک ان تمام عصبانیتم فروکش کرد

بغلش کردم و رو میز وسط اشپزخونه گذاشتمش

+یا چیکار میکنی؟؟

لباشو فشار دادم که مثل غنچه شد

-دو دیقه اروم بگیر ببینم چه خاکی باید تو سرم بریزم....تو فقط بشین و هیچ کااااااری نکن...باشه چشم خوشگله ی من؟

Can I heist your embrace?!Where stories live. Discover now