درباره داستان

3.2K 503 13
                                    

سلام و درود فراوان همگی :)

با سپاس فراوان از  tokyo_ui بابت کاور 🥺💞💜

کار کاملا ترجمه است من هیچ تلخیص و تغییر و تصرفی در داستان نکردم، سعی کردم تا جایی که تونستم وفادار باشم به متن اصلی حالا با وجود مرز های زبانی که بود و پدرم در اومد 😂 دیگه امیدوارم که راضی باشید.

داستان نامجین و سپ هست. پنجشنبه ها آپ میکنم.

یه سری مواردی در طول داستان هست من سر هر قسمت هرچیزی نیاز به توضیح باشه حتما توضیح میدم ولی قبل از اینکه شروع کنیم اصلا بیخ و بن قضیه نیاز به توضیح داره لطفا بخونید دسْت شما درد نکنه :>

اول تگ هارو بگم، داستان به طور کلی خیلی ملیح و فلافه ولی من وظیفمه بگم دیگه.

_ امپرگ.  (کسی حامله نمیشه ها در حد اشاره است)
_ اشاره به کودک آزاری‌.
_ اشاره به خشونت خانگی.

در داستان سوکجین Foster Parent هست. ما تو ایران اصلا Foster System نداریم و قطعا Foster Parents و Foster Homes هم نداریم. حالا شاید بشه بهزیستی رو‌ مثال زد ولی به نظرم فرق می‌کنه. این قضیه فوستر سیستم اینطوریه که بچه ها از سرپرستی خانواده خودشون در میان. مثلا پدر و مادر معتادن، بچه تحت خشونت خانگیه یا والدین بچه رو ول کردن. تو یه همچین موقعیتی بچه وارد سیستم خانواده های موقت یا Foster System میشه و به طور موقت با خانواده‌ای که داوطلب شدن از چنین بچه هایی مراقبت کنن تو خونه خود اون خانواده باهاشون زندگی می‌کنه تا براش سرپرست دائم پیدا بشه و یه نفر به فرزندخواندگی بگیردش. یعنی بچه اصلا پرورشگاه نمیره و نکته دیگه اینکه خیلی بچه ها چندین و چند بار این خانواده موقت رو بنا‌ به دلایل متفاوتی عوض میکنن یعنی اینطوری نیست که اگر بچه‌ای به خانواده‌ای سپرده شد تا آخر پیش خودشون بمونه، حتی ممکنه بعد از مدتی مادر یا پدر بچه مثلا از زندان آزاد بشه بیاد بگه من بچه رو می‌خوام. کلا خیلی دنگ و فنگ داره 🚶‍♀

دیگه همین! چیزی ندارم بگم جز اینکه من خیلی پاره میشم سر ترجمه به قول پیج های آشپزی با لایک و کامنت هاتون حمایت کنید 😂💜

ماچ به سر و روتون. موفق باشید!

Stuck in the Seams Where stories live. Discover now