S2 part 9🤍

4K 680 259
                                    

کریس با ناباوری به قرار منع تعقیب داخل پرونده خیره شد.
با عصبانیت و بدون در زدن وارد اتاق بازپرس شد:

_چرا؟چرا همچین قراری صادر کردین؟از اون آقای کانگ ترسیدین؟

بازپرس با اخم نگاهش رو به کریس دوخت و گفت:

_بهتره متوجه حرفی که‌میزنی باشی وگرنه به جرم توهین و افترا میدم بازداشتت کنن....اونم جوری که حالا حالاها نتونی بیای بیرون!

_پس به من بگین چرا؟

بازپرس ابرویی بالا انداخت و رو به چهره‌ی مستاصل کریس گفت:

_یعنی خودت واقعا نمیدونی چرا؟ تو فکر کردی اینجا با یه مشت ادم‌احمق طرفی؟ برداشتی با چند تا نوشته که اصلا مال تاریخهای دنبال هم نیستن به یه آدم تهمت میزنی؟ اونم کی !همسر خودت؟

_شما تو این فرصت کم اون دفترو خوندین؟

_نه!اما به اندازه ی کافی دیدم تا بتونم واقعیتو تشخیص بدم.

_من به این قرار اعتراض دارم!

_تو این حق رو داری که اعتراض کنی اما توصیه ام اینه که این کارو نکنی چون قرار نیست نتیجه عوض بشه!قبل اینکه چنین کاری کنی برو با خودت و وجدانت مشورت کن ببین این پسر مستحق این همه عذابی که بهش میدی هست یا نه!

کریس خواست چیزی بگه اما قبل اینکه کلامی از دهنش بیرون بیاد دندوناشو روی هم فشار داد و به سرعت از اتاق بیرون رفت!

_________________________________________

خودش هم نمیدونست دقیقا اونجا چکار میکنه! اما یه نیروی نامرئی دست و پاش رو بسته بود و اونو تا گالری کشونده بود!

پشت در اتاقی که میدونست جونگکوک اونجاست کمی این پا و اون‌پا کرد و بلاخره بعد از چند بار نفس عمیق دستش رو بالا آورد و چند ضربه ی کوتاه به در زد.

کمی طول کشید، اما وقتی در باز شد پشت در،جونگکوک با چشمهایی سرخ از گریه ایستاده بود.

تهیونگ حس کرد قلبش چند ضربان رو جا انداخت.نکنه جونگکوک از جلسه‌ی رسیدگی امروز خبر داشت؟ اما تهیونگ که تمام سعیش رو کرده بود تا هیچ بویی از قضیه نبره!

_سلام....

جونگکوک با صدای ضعیفی گفت و باعث شد تهیونگ به خودش بیاد و با قدمهای مرددی وارد اتاق بشه:

_سلام...خوبی؟

_خوبم!

جونگکوک کوتاه گفت و در رو بست.تهیونگ اما اخمی رو پیشونیش نشوند و با جدیت گفت:

(سخن نویسنده:میدونم نمیکنین اما برای حس فضای این قسمت میتونین آهنگ lost without you از Freya ridings رو پلی کنین! به حس منم موقع نوشتن نزدیک میشین)

Broken pieces(vkook) (Completed)Where stories live. Discover now