Part 10: Banana!

1.8K 382 296
                                    

پارت ۱۰: موز

🔞هشدار + 18🔞 
این پارت محتویات اسمات داره که مشخص کردم با علامت
اگر زیر ۱۸ سال یا حساس هستید نخونیدش
و مطمئن باشید چیزی از داستانو از دست نمیدید.
با اسمات نخوندن زیر سن قانونی هم چیزیو از دست نمیدید در واقع😂 بعد ۱۸ سالگی مطمئن باشید انقدر میخونید که حالتون بهم بخوره
خب دیگه از اتاق فرمان اشاره میکنن بیا پایین از منبر😂

●●●

جیمین از ماشین پیاده شد و به سمت خونه رفت.

درست چند قدم مونده بود برسه که در باز شد و یونگی و تهیونگ از خونه خارج شدن.

تهیونگ با دیدن جیمین ابرویی بالا انداخت و پرسید: کی رسیدی؟ داشتیم میومدیم فرودگاه دنبالت. چرا خبر ندادی؟

طوری که انگار تازه متوجه صورت پسر بزرگتر شده باشه اخم‌هاش رو توی هم کشید و ادامه داد:صورتت چی شده؟

جیمین بی توجه به سوال آخرش جواب داد: دیشب رسیدم...چیز مهمی نیست.
_پس تا الان کدوم جهنمی بودی؟ یعنی چی که چیز مهمی نیست؟

قبل از اینکه جیمین چیزی بگه جونگکوک که تا اون‌موقع توی ماشین نشسته بود با دیدن یونگی و تهیونگ با تردید از ماشین پیاده شد ولی قبل از اینکه حتی به گفتن چیزی فکر کنه یونگی، که با دیدن صورتش اخمهاش رو در هم کشیده بود، آروم پرسید: دعواتون شده؟

جیمین سرش رو پایین انداخت تا مجبور به جواب دادن نشه که یونگی با فریاد سمت جونگکوک حمله کرد: تو صورتشو به این روز انداختی؟

ولی قبل از اینکه دستش به پسر کوچیکتر برسه جیمین محکم کمرش رو چسبید و نگهش داشت: هیونگ آروم باش...این کار بابامه...

یونگی با عصبانیت به سمتش برگشت با چشم هایی که به همین سرعت از عصبانیت سرخ شده بودن بهش خیره شد و پرسید: صورت اونم بابات اینطوری کرده؟

_ جونگکوکو من زدم...میشه بریم توی خونه؟ همه چیزو براتون تعریف میکنم

_ به نفعته دروغ نگفته باشی پارک جیمین فهمیدی؟

_دروغ نگفتم هیونگ.‌‌ لطفا...

مرد بزرگتر با تردید و عصبانیت سری تکون داد و بعد از چشم غره ای که به جونگکوک رفت داخل خونه برگشت.

تهیونگ هم دنبالش رفت و پسر مو صورتی سمت جونگکوک چرخید: متاسفم. فعلا برو...باهات تماس میگیرم

منتظر شد تا جونگکوک راه بیوفته و وارد حیاط شد
نفس عمیقی کشید تا افکارش رو مرتب کنه و بعد از اینکه در رو پشت سرش بست از پله ها بالا رفت و وارد خونه شد

کفشهاش رو در آورد و بعد از انداختنشون گوشه ای کنار در به سمت یونگی که روی مبل نشسته و منتظر بود رفت

𝐁𝐞 𝐦𝐲 𝓟𝓲𝓷𝓴 | 𝐊𝐨𝐨𝐤𝐦𝐢𝐧Where stories live. Discover now