Part6 [New rules]

6.8K 578 136
                                    

لطفا لمس ستاره و کامنت گذاشتن رو فراموش نکنید تا پارت بعدی زودتر آپ بشه♡



بالاخره بعد از کلی انتظار ساعت نزدیک هفت بود.
اون در طول روز سفت نشده و پاپی خوبی باقی مونده بود!
با کلی کلنجار رفتن با خودش بالاخره اون پیراهن بزرگ سفید رنگ رو تنش کرده بود و با استرس مشغول مرتب کردن اون پنتی زیبا روی باسنش بود.
موهای نم دار  _بخاطر دوش گرفتن کوتاهش_  رو تکونی داد.
تقریبا مطمئن بود امشب اربابش قراره اون رو به فاک بده!
احتمالا از صبح این پلاگ رو توی خودش داشته تا برای شب گشاد باشه و بتونه راحت اون دیک بزرگ رو تو خودش جا بده!

با شنیدن صدای قدم های محکمی، استرس کمی به جونش نشست قطعا جونگوکه!
اون مرد واقعا آن تایم بود.
تهیونگ پونزده دقیقه کامل رو دور خودش چرخید بود و سعی در آروم کردن خودش داشت!
حالا روی زانوهاش با سر پایین افتاده مقابل درب اتاق دامیننتش بود!

جونگوک بعد از دوش کاملی به طرف ورودی اتاق حرکت کرد.
تمام روز اون پاپی رو تحت نظر داشت و راضی از رفتارش لبخند محوی روی لبهاش نشسته بود.
دیدن اون موجود ظریف و کوچیک با سر پایین افتاده، روی زانوهاش گرما و قدرت رو تو تنش به حرکت در می آورد و لبخندش رو پررنگ تر میکرد.

"بیا تو پاپی."
و از ورودی کنار رفت.

تهیونگ مطمئن نبود که باید بلند بشه و داخل شه، یا روی زانوهاش باشه و داخل بشه.(چهار دست و پا)

جونگوک به خوبی متوجه مکث پسر بود. تو دل تربیت هوسوک رو تحسین کرد. چنین ساب درست و حسابی که حتی به جزئیات هم دقت کنه چیزی نبود که بشه به راحتی پیدا کرد!

حرفش رو اصلاح کرد
"بلند شو و بیا داخل ته."

تهیونگ دوست داشت اتاق اربابش رو خوب نگاه کنه اما مودب با نگاه پایین افتاده گوشه ای از اتاق ایستاد.

مرد با آرامش روی تخت بزرگ سفیدرنگ نشست، با پا چند ضربه به زمین کوبید.
طبق چیزی که خواسته شده بود، پایین تخت وسط پاهای باز اون، روی زانوهاش قرار گرفت.

جونگوک با آرامش اما محکم چونه پسر رو به دست گرفت و کمی بالا کشید:
"کیم تهیونگ...ما یک قرار داد یک ساله تمدید دار برای تو بستیم! قرار نیست کل این یکسال فقط تو اتاقت باشی، بخوری، بخوابی و به فاک بری!
من آدمی نیستم که بزارم ساب هام همچین زندگی بیهوده ای کنارم داشته باشن! متوجه ای؟"

هرچند که هنوز واقعا متوجه منظور پشت حرف مرد نبود اما سرش رو تکون داد.
"بله آقا!"

جونگوک ادامه داد:
"خوبه...قبل از اینکه بخوایم بریم اتاق بازی اول قوانین این خونه و وظایف و کارهاتو برات میگم. تک به تکش رو به خاطر میسپاری. فراموش یا سرپیچی کردن از یکیشون تنبیه و توبیخ خودش رو داره."

Yes Master! [Kookv_yoonmin]Where stories live. Discover now