🍓ماساژ🍓

1.6K 220 4
                                    

جونگکوک رو هل داد داخل اتاق و در و بست
به سمت کاناپه رفت و روش دراز کشید

+چرا…نه چرا منه احمق یه بالش پتو برنداشتم
سرشو رو دسته کاناپه کوبید گوشیو برداشت و آلارمشو برای ۷ صبح تنظیم کرد چشماشو بست و با شمردن چند تا گوسفند به خواب رفت
جونگکوک رو تخت دراز کشید لبخندی بخاطر نرمی تخت زد

_اینجا خیلی نرمه تختای اونجا شبیه سنگ بودن 
یکم رو تخت بپر بپر کرد و در نهایت بخاطر خستگی به خواب رفت
_______
با صدای آلارم گوشیش دستشو دراز کرد و گوشیشو برداشت لای چشماشو باز کرد و صدای نحس گوشیو خاموش کرد و دوباره چشماشو بست

+خدایا خستمه ولی باید برم
خواست بلندشه که کمرش گرفت داد بلندی زدی

+یا مسیح کمرم داغون شد وایییی گردنم

با صدای دادی تند از رو تخت بلند شد و به سمت در رفت در و باز کرد و دویید تو پذیرایی وقتی دید تهیونگ رو کاناپه به صورت نیم دراز کشیده پرسید

_چیزی شده

+آه نه فقط گردن و کمرم درد می‌کنه

_اوه معذرت میخام من دیشب به شما گفتم منم رو کاناپه میخوابم

+مشکلی نیس جانگکوک

_میخواین ماساژ بدم

+بلدی؟

_زیاد نه و خب بلدم یکم

+ممنون میشم چون الان باید برم سرکارم
تهیونگ رو شکم دراز کشید

جانگکوک به سمتش رفت و شروع کرد به ماساژ دادن کمرش

+آخیششش خوبه ...ادامه بده

جانگکوک خنده ای کرد
با کمتر شدن درد کمرش بلند شد

+ممنونم میشه گردنمم ماساژ بدی خیلی خوب بود

_البته

جانگکوک پشت کاناپه رفت و اینبار شروع کرد به ماساژ دادن گردنش
------------
ووت یادتون نره🥺💗

𝒃𝒂𝒃𝒚 𝒋𝒖𝒏𝒈𝒌𝒐𝒐𝒌💕☁️Where stories live. Discover now