راه‌حل؛
جین متوجه میشه که راه‌حل نجات هوسوک، جیمینه. هوسوک بعد از زمین خوردن روی پل، درواقع سر از همون بیمارستانی درمیاره که جیمین توش بستریه. وقتی جیمین منتظر رسیدن آسانسوره، جین صداش میزنه و به سمت راه‌پله میکشونتش. درنتیجه جیمین هوسوک رو میبینه که داره به سمت پایین پله‌ها میدوئه، دنبالش میره و موفق میشه قبل از اینکه بیوفته بگیرتش.
وقتی هوسوک از بیمارستان مرخص میشه، چندروز بعد با بقیه‌ی پسرا برمیگرده. اونا همه‌شون کمک میکنن و جیمین رو تشویق میکنن که بیمارستان رو ترک کنه. و به این ترتیب جیمین بالاخره بیمارستان رو ترک میکنه.

.
.

- تهیونگ -

20می سال 22، تهیونگ میاد خونه و میبینه که پدر الکلیش داره خواهر بزرگترشو اذیت میکنه. این باعث میشه تهیونگ یه بطری برداره، بشکنتش، و اونقدر باهاش به باباش ضربه بزنه تا بکشتش. چیزی که اونو راهی زندان میکنه.
اما حتی اگه اون درنهایت نره زندان، تو یه خطِ زمانی دیگه، جلوی پسرا از روی سکوی کنار اقیانوس توی آب میپره.

دلیل؛
تهیونگ و خواهرش برای سالها داشتن با پدر الکلی‌شون کنار میومدن. و تهیونگ با تغذیه از خشم رشد کرده.
و در مورد پریدن از روی سکو، این توی خط زمانی‌ای رخ میده که اونا موفق میشن جلوی‌ اونو از به قتل رسوندن پدرش بگیرن. و بخاطر اتفاق اخیر تهیونگ میترسید که شبیه پدرش بشه.

راه‌حل؛
جین تلاش کرد خودش جلوی تهیونگ رو از به قتل رسوندن پدرش بگیره، ولی اتفاقی خودش به قتل رسید! D:  پس اینبار هوسوک رو فرستاد. هوسوک موفق شد با به موقع رسیدن و از پشت بغل کردن تهیونگ جلوش رو بگیره.
و درمورد پریدن تهیونگ از روی سکو، جین جای تهیونگ رفت بالای سکو.

.
.

سو، فاینلی هیر وی آر ^^
22می سال 22؛ جین بالاخره موفق شد همه رو نجات بده. :')
اونا همه‌شون دوباره تو ساحل دور هم جمع شدن. و بعد از غروب خورشید، به مکانی که توش میموندن برگشتن و‌ شروع به رقصیدن و خندیدن و خوش‌گذرونی کردن.

جین فکر کرد که این زمان خوبیه تا اون بالاخره به پسرا اعتراف کنه و تهیونگ فکرکرد جین قراره بالاخره به همه بگه که واقعا چه خبره.

چند روز قبل از سفر به ساحل، تهیونگ درمورد رویاهایی که میدید از سوکجین سوال کرد. اون رویاهایی از خطوط زمانی گذشته میدید. سوکجین گفت که چیزی نمیدونه ولی تهیونگ میدونست که اون داره دروغ میگه.

جین شروع به اعتراف کرد و گفت کسی که تو دبیرستان مخفی‌گاهشون رو به مدیر لو داده و باعث اخراج یونگی شده اون بوده. این تهیونگ رو عصبانی کرد، چونکه بنظرش جین تو زمان دبیرستان به همه‌شون آسیب زده بود، و اگه واقعا میخواست عذرخواهی کنه، باید همون موقع عذرخواهی میکرد نه الان. و اینکه بنظر اون جین فقط یه بزدل بود، چونکه به مسئله اصلی و رویاها اقرار نمیکرد.

تهیونگ به جین گفت که اون داره یه چیزی رو مخفی میکنه. و بعد داد زد که: «چه چیزی درمورد با هم بودنمون اینقدر فوق‌العاده‌ست؟ ما برای هم چی هستیم؟ همه‌مون آخرش تنهاییم!» (پسره‌ی تخس)

اینجا بود که جین به تهیونگ مشت زد و اونا باهم دعواشون شد. چونکه، میدونین، جین هربار همه‌ی سعی‌اش رو میکرد و بی‌نهایت بار برای نجات دوستاش تلاش کرد. بخاطر اونا، جین مجبور به تکرار لحظات زجرآور زیادی شد. پس... یو نو...
جین ازشون پرسید که:« چرا با من اینکارو میکنین؟!» (بچم):

بعد از اون ماجرا، راه اونا از هم جدا شد و دیگه زیاد با هم در ارتباط نبودن.

سوکجین باید دوباره تو زمان به عقب برگشته باشه، ولی تو یه خط زمانی دیگه، جین قبل از اینکه همه‌ی این اتفاقا بیوفته، اونجا رو ترک می‌کنه.

همون شب چندساعت بعد، جونگکوک با یه ماشین تصادف میکنه. اونم نه هر ماشینی، جونگکوک باور داره که کسی که بهش زده، سوکجین بوده! :) ولی چیزی که هست اینه که، جین اصلا یادش نمیاد که همچین کاری کرده باشه.
(بعدا بهش می‌پردازیم O-o)

____________________________________

🎺دودورو دودورو دو؛ اینجاست که هایلایت ریل وارد میشود. /^0^\
امیدوارم تا اینجا از خوندنش لذت برده باشین.^~^


BU
BTStoryline

BTS Universe | BUМесто, где живут истории. Откройте их для себя