23

108 44 22
                                    

جو پایگاه مثل دوروز قبل همچنان آروم بود. بعد از ملاقاتش با وزیر شین متوجه شد که مطمئنا چیزایی ممکنه تغییر کرده باشه.

" زیادی آرومید.

چانیول اونو نادیده گرفت و سرشو با برگه های روی میزش گرم کرد

+ هیونگ برگشتی؟

" مگه قرار بود بر نگردم؟

+ نه. منظورم این بود که.... خب راستش فکر کردم شاید از تیم بری.

سوهو لبخندی زد

" خب مثل اینکه باید حالا ها منو تحمل کنید.

به اطراف نگاهی انداخت و با خاموش دیدن چراغ دفتر سهون نگاه سوالیشو به کیونگسو دوخت ولی کیونگسو فقط شونه هاشو بالا انداخت.

- از دیشب تاحالا خودشو توی اتاق تمرین حبس کرده.... مطمئنم هیچی هم نخورده.
چانیول با بیتفاوتی گفت ولی سوهو خوب میدونست با اینکارش فقط قصد کمک بهشون رو داشت.

با نزدیک شدن به اتاق تمرین صدای شلیک گلوله های متوالی نشون میداد که سهون همچنان اونجاست.

درو هل داد و وارد سالن تمرین شد. با دیدن صحنه‌ی مقابلش جا خورد. درو پشت سرش بست و برای جلوگیری از ورود نفر سومی ، کلید توی در رو چند بار چرخورند.

به سمت سهون نزدیک شد و قوطی های آبجو و سوجویی که جلوی پاش بودن رو کنار میزد.

سهون که مشخصا مست بود سعی میکرد تعادل خودشو حفظ کنه و به وسط هدفی که فاصله‌ی زیادی ازش داشت نشونه بره.تیرهای که پشت هم شلیک میشد نشون میداد اصلا توی کارش موفق نیست.

سوهو نزدیک رفت و با گذاشتن دستش روی اسحه اونو پایین اورد.

سهون که کاملا گیج بود نگاهشو به چشم های سوهو دوخت.

* تو اینجا چیکار میکنی؟

با دلخوری گفت و سعی کرد دستشو آزاد کنه اما سوهو مقاومت کرد و اسلحه رو از دستش بیرون کشید.... شیشه‌ی الکلی که توی دست دیگش بود رو هم گرفت و اونو روی جایگاه مقابلشون گذاشت.

" بیا....

دست سهون رو به ارومی کشید و اونو دنبال خودش به سمت صندلی هایی که سمت دیگه‌ی سالن بودن برد.

" اینجا بشین.

سهون حسابی حرف گوش کن شده بود. حداقل چیزی بود که سوهو فکر میکرد. گونه هاش به خاطر خوردن مشروب زیاد سرخ شده بود و پلک هاش روی هم میوفتاد..... تازه ساعت ۱۰ بود وضیتش نشون میداد کل شب گذشته برنامه‌ی سهون همین بوده.... نوشیدن و شلیک کردن.

مقابل پاهای سهون روی زمین زانو زد

" چیزی میخوای؟ حتما گرسنه ای. نباید با شکم خالی الکل بخوری.

Angel S1Where stories live. Discover now