*استایل پسرا کاور چپتر*
〖 Zayn P.O.V 〗
بعد از اینکه دستش رو از دستم بیرون اورد، از روی صندلی بلند شد.
من رو مخاطبش قرار داد
لیام:کاری با من ندارید؟
زین:نه همه چیز گفته شد.
لیام:پس فردا میبینمتون، بای
به طرف در رفت
زین:بای
به محض اینکه در اتاق بسته شد، خودم رو روی صندلی انداختم.
و با بچه ها شروع کردیم درمورد بحث کردن درمورد محصول ها.
بحث که تموم شد نایل از جاش بلند شد.
نایل:اگه دیگه بحثی نمونده، من برم.
زین:نه بحثی نیست.
بعد اینکه از ما خدافظی کرد از اتاق بیرون رفت.
رو کردم سمت پسرا
زین:وویی، دوستش چه جیگر بود.
لویی:مثلا مدل بود، خو باید جذاب باشه دیگه.
زین:نه، این یکی فرق داشت، ابهت خاصی داره این لعنتی روش کراش زدم.
شان:مسیح، فکر کنم اینم به لیست هزار کراش هات اضافه شد.
زین:دارم میگم این فرق داره، این خودش یه لیست جداست.
لویی:دور از این بحث ها بلند شید یه بیرون بریم.
زین:کجا بریم؟
لویی:یه جا.
شان:خب کجا؟
لویی با لحن حرصی ای رو به ما گفت
لویی:خفه شید دیگه اه، یعنی تو این لندن به این بزرگی یه خرابه ای نداره گُمشیم توش؟
با لحن خوشحالی گفتم
زین:بریم بار، چند وقته مست نکردم.
شان:موافقم، خیلی هم خوب.
لویی:منظورم یه جایی غیر از بار بود.
زین:خو تو دهن وا نمیکنی که بگی اون یه جا کجاست، بریم همونجا.
لویی:اوکی، قبول بریم بار.
شان:پس پاشید بریم.
از روی صندلی ها بلند شدیم، بعد از برداشتن وسایل هامون به سمت در اتاق رفتیم و ازش خارج شدیم.
به سمت آسانسور رفتیم، سوار آسانسور شدیم و دکمه ی P رو زدم.
با هم از آسانسور خارج شدیم و به سمت ماشین رفتیم و سوار شدیم.
زین:کدوم بار بریم؟
لویی:فرقی نداره.
ماشین رو روشن کردم و به سمت بار رز (Rose) روندم.
YOU ARE READING
Dark light [L.S] [Z.M]
Actionهیچکس نمیدونه من واقعا کی هستم همه هر روز از کنار من رد میشن باهام حرف میزنن ولی نمیدونن طرف مقابلشون چه ادمیه ولی همه من فقط به یک اسم میشناسن *Devil*