- هی یوتا بیخیال اون مسئله جهیون و تیونگ شو باشه؟ من یه چیزی گفتم تو دیگه چرا جدی میگیری؟ درضمن تن آشنای یکی از بوکسوراست که از قضا دوست صمیمی جهیونه و این غذاهایی که داری میلومبونی رو خودش درست کرده.

دست به سینه همونطور‌ که روی‌ غذا خوردن یوتا تمرکز‌ کرده بود ، با لحن آروم و شمرده شمرده پرسید : چرا اون‌ حرکتو زدی؟ میدونی یه اشتباه کوچیک ممکن بود چه فاجعه‌ای به بار بیاره؟!

یوتا بعد از‌ گذاشتن گوشت توی‌ دهانش دستی روی لباش کشید ، شونه ای بالا انداخت و‌ به جونگوو جواب داد : می‌بینی‌ که هیچی نشده.

جونگوو چشماشو چرخوند : نشده ولی میتونست بشه ، باید بیش‌تر مراقب باشی نایوتا ! ...(چشماشو‌ ریز کرد و‌ بهش چشم‌ غره ای رفت )... مسابقه جای‌ این جنگولک‌ بازیا نیست.

روشو برگردوند ، یوتا یه ضرب نوشیدنی توی لیوانشو سر کشید و با صدایی که انتظار نداشت انقدر بلند باشه جواب داد : مثل مامانا انقدر غر نزن ، تیونگ کم بود حالا تو هم اضافه شدی؟

جونگوو اخمی کرد و مثل خود یوتا با صدای بلند جواب داد : منم میتونم صدامو تو سرم بندازم نایوتا ، آروم‌تر صحبت کنی می‌فهمم، می‌بینی که فاصله ای بینمون نیست ، کمتر جلب توجه کن! دیگه هم سر من داد نزن، فهمیدی؟

یوتا یه ابروشو بالا انداخت : تو چته از صبح داری پاچه میگیری؟ این سگ اخلاقیت از کجا اومده؟ الان دقیقا وایب اون دخترایی رو داری که خواهر کوچیکشون زودتر ازدواج کرده و داره از حسادت منفجر میشه!

𝐁𝐞𝐚𝐮𝐭𝐢𝐟𝐮𝐥 𝐌𝐢𝐬𝐭𝐚𝐤𝐞 Where stories live. Discover now