جونگوو مثل دونده دوی صدمتر مسیر مستقیمی رو پیش گرفته بود و حاضر نبود از سرعتش کم کنه. یوتا بیتوجه به موقعیت فعلی که توش قرار داشتن اسمش رو با ولوم بلندی صدا میزد. به قدماش سرعت بخشید و ساعد جونگوو رو به دست گرفت ، جونگوو بالاخره تصمیم گرفت بایسته اما به خودش زحمت چرخیدن و روبه رو شدن با چشمهای خشمگین یوتا رو نداد.
جونگوو رو به طرف خودش کشید و اونو وادار کرد تا بهش نگاه کنه. نفسی از سر آسودگی کشید : آه ، فکر کردم دوباره زدی زیر گریه.
جونگوو در جواب پوزخندی زد و روشو برگردوند.
یوتا طعنه زد : به نظر میرسه حالت خوبه پس من دیگه نیازی نیست من ....
جونگوو دستشو از مچ بسته شده یوتا بیرون کشید و با چشمهایی که آتیش ازشون میبارید به چشمای یوتا خیره شد : کیگفته حالم خوبه! داری میگی باید گریه کنم تا باور کنین حالم بده؟
یوتا ریلکس سرشو تکون داد : نه منظورم این نبود...
" پس چی میگی؟ اصلا برات مهمه که اومدی دنبالم؟ "
یوتا از چیزی که شنید جا خورد : چه ربطی داشت! فقط میخواستم مطمئن بشم بلایی سر خودت نمیاری.
" چقدرم که مهمه. "
باکنایه به زبون اورد و به قدمهاش ادامه داد.
-
-
اول جینو توی لیوان شیشهای مقابلش ریخت و بعد سودا رو با اون مخلوط کرد، ترکیب به دست اومده رو به طرف جونگوو هل داد.
طعم تند و تیز گلوش رو میسوزوند اما درعین حال خنکی که داشت باعث میشد کمی از آتیش زبونه زده توی قلبش رو کم کنه. جونگوو تنها کسی بود که تحت هر شرایطی دست از وراجی کردن برنمیداشت و حالا دیدنش توی این موقعیت ، اینکه توی سکوت بدون غر زدن از هرچیزی فقط مینوشید برای یوتا یکم عجیب و تازه بود.
کیسه پلاستیکی که حاوی چهار بطری دیگه بود رو با زور از جونگوو گرفت و اونچ روی زمین ، جلوی یکی از پاهاش گذاشت. جونگوو با یه حرکت لیوان های کوچیک شیشهای رو خالی میکرد و به نوبت برای پرشدن دوباره، اونارو به سمت یوتا سر میداد.
نیم ساعت دیگه به همین منوال گذشت ، یوتا به ساعتش نگاهی انداخت و کلافه نشیمنگاهشو از صندلی چوبی جدا کرد : پاشو باید بریم.
جونگوو آهی از سر ناامیدی کشید اما حالت دستوری و خشک یوتا چنان تاثیری روی کاری که جونگوو انجام میداد، نداشت. یوتا اخمی کرد اما به سختی سلولهای بدنش رو کنترل کرده بود تا با عصبانیت سرش داد نزنه به هرحال یوتا اونقدراهم بی احساس نبود؛ میتونست درک کنه چه حالی داره اما بازم این باعث نمیشد توی سوزی که سرمای دسامبر به همراه داشت بهخاطر یه آدم مست شب رو بیرون از خونه بگذرونه پس یکبار دیگه البته اینبار برای تاثیرگذاری بهترر جمله قبلش رو با جدیت بیشتری بیان کرد ، شاید که اینجوری جونگوو به حرفش گوش میداد.
ŞİMDİ OKUDUĞUN
𝐁𝐞𝐚𝐮𝐭𝐢𝐟𝐮𝐥 𝐌𝐢𝐬𝐭𝐚𝐤𝐞
Hayran Kurgu🥀 𝑪𝒐𝒖𝒑 : 𝐽𝑎𝑒𝑌𝑜𝑛𝑔 , 𝑌𝑢𝑊𝑜𝑜 , 𝑁𝑜𝑀𝑖𝑛 🥀 𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆 : 𝐷𝑟𝑎𝑚 , 𝐴𝑛𝑔𝑠𝑡 , 𝑅𝑜𝑚𝑎𝑛𝑐𝑒+ 𝑆𝑚𝑢𝑡 -------------------------------------------------------- خلاصه داستان : تیونگی که همیشه توی انتخاب موکلاش حساسیت به خرج میده به...
