اون پسر کله نارنگی قبلا یکی از بهترین دوستام بود..الان همکار،همخونه و همینطور دوست پسر داداش احمقم! اما چرا بین این همه آدم داداش من؟چرا از بین این همه پلیس اون اومد تیم ما؟چرا از بین این همه آدم با اون همخونه شدم؟نمیدونم!! این سرنوشت منه؟ واقعا مطمئن نیستم! ... [این فیکشن قبلا به صورت کامل نوشته شده ولی چون نیاز به ویرایش داره هر روز یک پارتش رو آپ میکنم🫧] 🍊فیکشن:کله نارنگی 🍒کاپل اصلی:یونمین 🌶️ژانر:کمدی،پلیسی،رومنس،ماجراجویی
12 parts