باتک تک حرفهایی که می شنیدهرلحظه بیشترازقبل ناخناشو به کف دستش میفشرد و بغضی که مدام به گلوش چنگ میزد رو پس میزد. +من ازدواج نمیکنم. باحس سوزش و طعم گس خونی که حس کرد، ناباور دستشو روی گونه ی راستش کشید و اشکهایی که به اجبار پشت پرده ی چشماش حبس کرده بود ،بی اختیار مسیرشونو روی گونه ی سرخش پیداکردن. -ازدواج میکنی کیم تهیونگ؛ تو باکسی که من میگم ازدواج میکنی و قسم میخورم اگه فقط یک درصدمخالفت ببینم برای همیشه نابودش میکنم؛ بهترین راه نابودی تو، نابودی قلبته. تهیونگ پوزخندی زد و نگاه سردش رو به صورت بی حس فردمقابلش داد. چطورمیتونست تموم زندگیشو انقدر راحت نابود کنه؟! _توهمیشه به احساساتت باختی کیم تهیونگ و همیشه از راه قلبت کیش شدی و اینبار من برای همیشه ماتت میکنم. ●●●●● 🌱Story name: Revenge 🌊Genre:Romance, drama, mystery, smut 🌱Couple :Vkook 🌊writer :TheErienne