•Complete~Daddy Long Legs ||...

By Blind_Day

44.2K 12.1K 3.3K

...Complete... ▪︎مقدمه: بابا لنگ دراز عزیز... تمام دل خوشی دنیای من این است که ندانی و دوستت بدارم! وقتی میفه... More

چهارشنبه های نحس
اولین نامه
گروه آواز
دست دوم فروشی
اسم جدید
وراج
شما چه شکلی هستید؟
تصویر بابا
کادو‌ی کریسمس
تعطیلات کریسمس
کاراگاه کوکی وارد میشود
مردودی
آنفولانزا
هدیه
دید جدید
بازگشت به پرورشگاه
آشنای یونگی
شکلات
اولین دیدار
خاطرات تلخ
پسر خانواده‌ی کیم
خانواده دار
کیم‌ها
پایان کاراگاه کوکی
اولین رابطه
پیک نیک
پیانو
خداحافظی کوتاه
احساسات‌ عجیب
بدهکاری
عذر میخواهم
جناب
آزادی
دوستت دارم
تویی؟
گذشته ی خاکستری
بُعدی دیگر
زندگی واقعی
شیرینی بی"پایان"
Fic

خواهر جیمین

912 287 70
By Blind_Day

19 October

_____________________

چشمم روشن=|
روش میشه واقعا؟چشمم روشن-_-
بزنم دهنش؟-_-
دیدین از جیمین ترسیدین اما حواستون به خواهرش نبود؟-_-
چی بگم به کیم تهیونگ که دست رو دست گذاشته جونگکوک رو ببرن؟😐
خدا رحم کنه...😟

خب دیگه وویت و کامنت یادتون نره😆💜
لاب‌یا♡~

Continue Reading

You'll Also Like

141K 18K 36
_ولت نمیکنم. اینبار از دستت نمیدم. حتی اگه بدونم شب ها وقتی توی بغلت،بین بازوهات جا میگیرم،به امید اینکه خوابش رو ببینی چشم هات رو میبندی! حتی اگه بد...
233K 47.6K 59
𝙈𝙮𝙨𝙩𝙚𝙧𝙮, 𝙍𝙤𝙢𝙖𝙣𝙘𝙚, 𝘼𝙣𝙜𝙨𝙩 تهیونگ از اون نوجونایی بود که خودش رو با انواع و اقسام بازی‌های موبایل و کامپیوتری سرگرم می‌کرد و خب، مسلم...
51.7K 620 1
وحشیانه به مچ دست پسر چنگ زد و نگه‌ش داشت، انقدر عصبانی بود که هر آن ممکن بود یه مشت تو صورت بی نقصش بکوبه. _ من جمعت کردم بدبخت، تو بدون من می‌مردی...
232K 35.2K 53
(فروپاشیده) کیم تهیونگ یه وکیل خشک و مقرراتیه که تمام زندگیش رو صرف کارش کرده و هیچ اعتقادی به عشق نداره! اما یه روز دفتر خاطرات پسری به دستش میرسه ک...