Sound Of Silence🌼|Chanbaek

By yas_exowhale

6K 1.5K 1.3K

Complete ✅️ Sound Of Silence🌼|🌼آوای سکوت 💛💛💛 برای تمام کسانی که بال آرزو هاشون ، به پرواز در نیامده ، چ... More

Part 1(The Mute Can Sing)
Part 2(Foreword)
Part 3(Avoiding)
Part 4(Trouble)
Part 5 (Falling)
Part 6(Rainy Sky)
Part 7(memories)
Part 8(your Fault)
Part 9(For Thanks)
Part 10(One Kisses All Enough)
Part 11(Fallow Me To The Dark)
Happy New Features
Part 12 (Sexy Football)
Part 13(Monster)
Part 14(All OF Me)
Part 15(One Step Closer)
Part 16(First Sight)
Part 18(I Like It)
Part 19(Shameless)
Part 20(Love Is Love)
Part 21(I'm OK)
Chanbaek In Fact
Part22(OUR DREAMS)
Part 23(Ocean Eyes)
Part 24(Love-Time-Death)
Part 25(just Kiss)
Part 26(Distance)
Part27(Im Only Me)
Part28(Stay With Me)
Part 29(TO Strangers)
Part30(Without You)
Part 31(Fall)
Part 32(Remember)
Part 33 (Simple & Complicated)
part 34 (Let me)
Part 35(Just Human)
Part 36 (new decide)
Part 37(The Lost)
Part 38(missing you)
Part 39(your absence)
Part 40(In Silence)
The End

Part 17 (Wet Kiss*-*)

138 33 18
By yas_exowhale

-وای چه موسیقی شیرین و گرمی ! اون پارک چانیول نیست که پشت پیانو نشسته ؟! وای باورم نمیشه !

با صدای کیونگسو تازه به موسیقی در حال پخش توجه کرد
پارک چانیول ؟! اون حتما عقلش رو از دست داده !

+پارک چانیول داری به چی فکر میکنی ؟! زده به سرت ؟!

***
Wet Kiss*-* …

Chan Pov…

من هیچوقت عاشقت نشدم
اما نمیخوام گریه هات رو ببینم
عاشقت نشدم

تو هنوز اینجایی
حضورت رو احساس میکنم
جز موسیقی میون ما حرفی رد بدل نمیشه
تو منو به یاد حرف های گذشته ام میندازی
"فقط موسیقی میتونه عمق احساس و عشق و علاقه رو بیان کنه ! "

در صحبت کردن با تو من کلمه ها رو گم میکنم
اما حالا به راحتی از تو و خودم
در واقع از خودمون حرف میزنم !
و تو این رو میدونی ...

جوری که سنگینی نگاهت رو حس میکنم
راز قلبت رو برام فاش میکنه

اما من بیش از این ها محافظ کارم
هرگز نمیخوام امیدم به دست های ظریف تو نا امید بشه

من تاب طرد شدن به دست تو رو ندارم

منتظرم
و میتونم تا ابد همین جا منتظرت بمونم
تا فقط تو یک قدم به جلو برداری

اون لحظه به خدا قسم برای داشتنت ثانیه ای درنگ نمیکنم
خدا رو چه دیدی شاید اصلا بال در اوردم و به سمتت پرواز کردم :)

One step closer
یک قدم نزدیک تر ...

Time stands still
زمان هنوز ثابت ایستاده

Beauty in all ‘he is
زیبایی در هر اون چیزی هست که اوست

برای من عوض کردن یه لیریک ساده برای بدست اوردن دل تو چیزی نیست
حتی حاضرم برای این کارم شاعر اصلی ازم شکایت کنه و مدت ها پشت میله ها برات شعر عاشقانه بنویسم
فکر نکنم هیچوقت از داشتنت و تلاش برای نگه داشتنت دست بردارم

I will be brave
من شجاع خواهم بود

اونقدر شجاع که بذارم دوست داشتنم رو همه ببینند

I will not let anything take away
من اجازه نخواهم داد هیچی از من دور کنه

What’s standing in front of me
چیزی رو که رو به روم ایستاده

گفته بودم سر داشتنت قرار نیست هیچوقت کوتاه بیام !

Every breath
هرنفس ...

Every hour has come to this
هر ساعتی که باهاش رو به رو میشم

One step closer
من رو یک قدم نزدیک تر میکنه

I have die every day waiting for you
من هر روز در انتظار تو مُردم

Darling’ don’t be afraid
عزیزم نترس _نا امید نشو!

I have loved you for a thousand years
من عشقم رو برای هزار سال نگه داشتم

I’ll love you for a thousand more
برای هزاران سال دیگه هم عاشقت خواهم ماند

All along
در تمام این مدت

I believed
اعتقاد داشتم

I would find you
که پیدات میکنم

Time has brought your heart to me
زمان قلبت رو برای من اورده

I have loved you for a thousand years
من عشقم رو برای هزار سال نگه داشتم

I’ll love you for a thousand more
برای هزاران سال دیگه هم عاشقت خواهم ماند

One step closer
یک قدم نزدیک تر ...

One step cloooooser (to you!)
یک قدم نزدیک تر به تو !

پس فقط خواهش میکنم زمانی که به تو نگاه میکنم به چشم هام خیره شو یک قدم به من نزدیک تر شو !

لحظه ای که سرم رو بلند کردم
تو درست رو به رویم بودی و به من نگاه میکردی
خجالت نکشیدی و رو برنگردوندی
همچنان به من ،
به عمق چشم هام ،
انگار که به اعماق شب نگاه میکردی !

ضربان قلبم همچون امواج دریا بالا و پایین میشد
منتظر بودم
منتظر یک قدم تو به سمت خودم !
این خواسته زیادی نبود برای تویی که قلب بزرگی داری !

درست میدیدم ؟!
تو مردد قدمی به جلو برداشتی
و در اون لحظه حقیقت به خیال و بیداری به رویا بدل شد

نه اشتباه نکن نگاه سردرگمت رو از من نگیر
من به اون نگاه نیازمندم چرا که جراتم رو از اون میگیرم
مگه نمیدونی که انسان عاشق فقط به آغوش گرفتن سایه بسنده نمیکنه
و انسان تشنه با نوشیدن از رود های رویا سیراب نمیشه

پس از جام بلند شدم فاصله بینمون رو پر کردم
همون طور که قولش را داده بود
باقی قدم ها سهم من بود
و من حالا رو به روی تو ایستادم
دستان ظریف و شکننده ات رو در دستان گرمم نگه میدارم

تو به دست هامون خیره میشی
اما این اشتباه ست معشوق من

تو باید درست به چشم هام نگاه کنی تا ببینی که چطور تو رو میپرستم
بیش تر از هر عابدی برای معبود !
میترسم که خدا دلگیر بشه اما اون بیشتر از من با این قاعده آشناست
هیچ رودی وجود نداره که راه خودش رو گم کنه مگه این که به دریا ختم بشه

تو دریای منی !
و من همون رودی که در عشق تو فرق شد

+میشه به من نگاه کنی ؟!

با اهسته ترین لحنی ک از خودم سراغ داشتم صدام رو به گوشت رسوندم
و چشم هات ...
هنوز هم در عجبم که چه طور میشه چشم هایی به این زیبایی خلق کرد و حاله ای از معصومیت روی چشم های بازیگوشت کشید

+تو به وسیله عشق چشم هام رو باز کردی و بعد باعشقت منو کور کردی تا به جز تو هیچ چیز نبینم ! گذاشتی ببوسمت و بعد با سیلی به قلبم درد دادی ...

چشمانت رو هاله ای از اشک پر میکنه
نه !
من نمیخوام این دو چشم رو بارونی ببینم
و تو انگار ترس چشمام رفهمیدی چون لب های نازک و صورتی رنگت رو به لبخند کشیدی

تو ساکتی اما چشم هات با من حرف میزنه
بعد سرت رو پایین انداختی
دست هات سست شد و قامتت خمیده !
انگار که تمام نیرو جسمانیت ، بدنت رو ترک کرده باشه ...

به چشم من شبیه شاخه ای از درخت بودی که طوفان اون رو شکسته باشه و جای توی کوهستان رها کنه به حال خودش تا منتظر خشک شدنت باشی !

پس دست های یخ بسته ات رو با دست آتشینم گرفتم ،
انگشت هات رو با لب ها و چشم هام بوسیدم
و در اخر ...
لحظه ای که میخواستم با حرف هام به تو دلداری بدم
فهمیدم من برای تسلی یافتن از تو شایسته ترم !

و در نهایت ساکت و حیرون ایستادم
به اون لحظه ها و دقایقی فکر میکردم که عواطف و احساساتم افسار کار ها رو به دست گرفته بودند
به زمانی که به ناله های درونم گوش میدادم و هر لحظه بیش از پیش از خودم میترسیدم

در اخر اون شب ، هیچکدوم از ما چیزی نگفت
فقط تو خودت رو به اغوش من سپردی و من به گرمای وجودت دلبستم

وسط اون تالار بزرگ ساکت وبی حرکت توی اغوش هم موندیم
نیازی به حرف زدن نبود از چشم هات خونده بودم که میخواستی سکوت کنم
چون تار های دلمون به قدری سست وضعیف شده بود که حتی با آه و ناله هم از هم می پاشید چه برسه به حرف زدن !

تو رو از خودم جدا کردم به چشم هام نگاه کردی
منتظر بودی با چیزی قانعت کنم که دوست داشتنم حقیقی ست و بازی در کار نیست
من هم اون بهانه رو بهت دادم

بوسیدمت
دوباره و دوباره ...
اما این بار طعم لب هات فرق میکرد
دیگه طعم شیرینش با اندوه مخلوط نبود

سایه های عشق و ترس رو بر شونه هامون میدیدم
ترست رو از شکستن و طرد شدن میدیدم
برای همین دست رو گرفتم و مقابل چشم های پرسشگرت بر روی لب هام گذاشتم و بوسیدم
چشم های ترسیدت رنگ غم برداشت
اما بخاطر این نبود که من رو نمیخواستی

با من حرف نمیزنی
ولی من برای صحبت کردن با تو نیازی به قلم و کاغذ ندارم
این ها بماند برای بقیه
من حرف هات رو از تمام حرکات ریز و درشت چشم هات از اون دو تیله تیره رنگ پیدا میکنم

دست هام رو محکم تر میگیری و به دنبال خودت به گوشه ای میکشی
انگار خیلی هم از این که در مرکزیت جمع باشی راضی نیستی
من اما خیلی راضیم چون تو بخاطرش دست هام رو محکم تر گفتی و من رو به دنبال خودت کشیدی

پشت به بقیه ایستادی
مثل بچه ای که چشم هاش رو میگیره و فکر میکنه چون خودش کسی رو نمیبینه بقیه هم اون رو نمیبینن

+اما تو ...

از نگاه سوالیم شوکه میشی
احتمالا داری به این فکر میکنی که دقیقا چی رو کجا جاگذاشتی
منتظرت نمیذارم هر چند که حدس زدن چشم هات برام دلنشینه

+اما تو نمیخوای قبولم کنی ؟!

از دیدن هول شدنت لذت میبرم
مثل پاپی ها سردرگم شدی

+اها درسته هنوز خواستگاری نکردم ...

چشم هات درشت میشه و دور و برت رو نگاه میکنی
احتمالا خجالت زده شدی
ولی خب قرار نیست بذارم امشب به سادگی تموم شه
من برای امشب رو خیلی چیز ها ریسک کردم
لااقل نباید یه بوسه خیس دست مزدم باشه ؟!

جلوی پات زانو میزنم
من برعکس تو که مدام دور و اطرافت رو نگاه میکنی
غرق در سیراب شدن از دیدن چهره ات هستم

دستم رو به سمتت دراز میکنم
+قرار نبود اعترافم به عشقت امشب باشه ، برای امشب میشه دست های خالیم رو برای کنارت بودن و زندگی کردن پس نزنی !

حالا تو هم فقط به من نگاه میکنی
من منتظر لحظه ای هستم که دست هات رو توی دستام بذاری

با تردید دستت رو بالا میاری و قبولم میکنی
ازم میخوای که بلند شم
و بعد خودت رو به اغوشم میسپری
دستم رو دور کمرت میپیچم و به خودم نزدیک ترت میکنم
تو اعتراضی نداری
با چشم های تیله ایت بهم لبخند میزنی
و من صورت رو قاب میکنم تا لب هام راحت تر لب هات رو به بازی بگیرند
بوسه ی خیسی که ارزوش رو داشتم
و من شاید این لحظه خوشحال ترین مرد امشبم !

*************

I’m not fall in love with you;
Just I don’t wanna see your cry
Or your tears down on your cheek

من عاشقت نیستم ؛
فقط نمیخوام گریه هات رو ببینم
یا اشک هات که روی گونه ات پایین میریزند !

********************

سلام بچه ها ☺
شنیدم فکر کردید میخوام فیک رو ماست مالی کنم و پر از شک و شبهه رهاش کنم !!!!

زهی خیال باطل ...
ما از این داستانا نداریم اینجا ،
سوووو خیالتون راحت باشه ☺

اگه قرار به این داستانا بود همون ترجمه رو میذاشتم و تو شش پارت خدافظی میکردم :/

پس فقط بهم اعتماد کنید ☺ و با ووت و کامنت بهم انرژی بدید
من فکر میکردم کسایی که همراه با آپ میخونن بیشتر کامنت میذارن ولی خب انگار جمع همه سایلنت ریدرا اینجا جمعه ☹

به هر حال هر جوری باشید من دوستتون دارم
ممنونم که نگاهتون رو به فیکم هدیه دادید☺

با احترام
1769

Continue Reading

You'll Also Like

134K 24.6K 54
+عشق یعنی وقتی یه نفر قلبت و میشکنه و حیرت انگیزه که با قطعه قطعه‌ی قلب شکستت دوستش داری ! جیمین خوناشامی که به عنوان پرستار به عمارت قدرتمند ترین رو...
11.1K 1.9K 13
چانیول دانشمند متواضع و خوشرویی که اینده درخشانی داره. ادم بی نقصی که همجنسگرا بودنش هم نمیتونه مانع محبوبیتش باشه تا زمانیکه خودش رو مبنی یک آزمایش...
79.9K 10.6K 27
خب میریم که داشته باشیم: یه پسر ۲۴ ساله و به شدت کیوت و ساده دلمون که به خاطر هوش بالاش موفق میشه موسیقی رو داخل دانشگاه تدریس کنه ولی دردسر همه جا ه...
13.7K 1.5K 22
تو میخواستی بمیری و من نجاتت دادم پس...از امشب به بعد زندگی تو مال منه! این مثل روز روشنه که من کی هستم جئون...جونگ کوک!