red gun/vkook

By kim_karsaa

76.1K 10.1K 676

هیچوقت فکر نمیکردم عاشق اون مزاحمی که برام نود فرستاد بشم.. • ژانر:فیک چت، کمدی، عاشقانه، اسمات، زندگی روزمره... More

اهم
part 1
part½
part 2
part3
part 5
part 6
part 7
part 8
part 9
part10
part11
part 12
part 13
part 14
part 15
part 16
نیحشمشسکظ
part 17
part18
part 19
part 20
part 21
part 22
part 23
part 24
part 25
part 26
part 27
part 28
part 29
part 30
part 31
part 32
part 33
part 34
part 35
part 36
part 37
part 38

part4

2.9K 448 62
By kim_karsaa

_تهیونگ حواست هست به من؟
از خیره شدن به اون نقطه نا معلوم دست برداشت و نگاه متعجبشو به عکاس داد
_عا اره
_امروز گیج میزنی چیزی شده؟
_نه اکیه، این پارت تمومه؟
عکاس سرشو تکون داد
_اره فقط ادیتشون میمونه
و بعد با صدای بلندی اعلام کرد
_خسته نباشین
تهیونگ سری تکون دادو بعد از عوض کردن لباسش به سمت خونش راه افتاد

(به شاد بالا صفحه دقت نکنید♡)




















Continue Reading

You'll Also Like

82.4K 3.7K 55
بوک وانشات از همه ی کاپل های مارولی * ~ * 💦اسم کاپلِ وانشات و تاپ یا باتم بودنِ شخصیت ها اول هر پارت ذکر شده💦
131K 23K 47
-میشه از بغلت بیام بیرون؟ -نه همینجا جات خوبه -باش ژانر:جنایی،پلیسی،اسمات کاپل:ویکوک،یونمین وضعیت:کامل شده #1 vkook
91.6K 12.8K 40
با استرس به دستِ پیرمرد خیره شده بودن. پیر مرد بعد از چندبار بررسی سنگ ها ،از بالای عینکش به زوجی که امیدوارانه بهش چشم دوخته بودن و منتظر نتیجه بود...
216K 27.5K 27
*به من نگو هیونگ،من برادرت نیستم* **پس چی باید صدات کنم؟** *ددی*