_تهیونگ حواست هست به من؟
از خیره شدن به اون نقطه نا معلوم دست برداشت و نگاه متعجبشو به عکاس داد
_عا اره
_امروز گیج میزنی چیزی شده؟
_نه اکیه، این پارت تمومه؟
عکاس سرشو تکون داد
_اره فقط ادیتشون میمونه
و بعد با صدای بلندی اعلام کرد
_خسته نباشین
تهیونگ سری تکون دادو بعد از عوض کردن لباسش به سمت خونش راه افتاد
(به شاد بالا صفحه دقت نکنید♡)