part 46

585 73 33
                                    

"اوى اوووى!" لويى گفت و با لبخند به زين نگاه كرد، صورت غمگين زين داشت ميخنديد. دستشو بلند كرد تا با زين دست بده اما قبل اينكه بتونه اينكارو بكنه زين به سمت در كنارى دويده بود تا هرى رو بغل كنه!

" دوتا احمق بى خاصيت." لويى درحاليكه چشم غره ميرفت تكرار كرد.

" اوه، حسوديت شده تومو؟ من قرار نيست اونو ازت بدزدم...صبر كن...اون الانشم مال منه!" زين گفت درحاليكه دسشو تو موهاى هرى ميكرد و بلند ميخنديد.

لويى با عصبانيت داد زد "مرتيكه حرووومى" و سعى كرد از ماشين پياده شه قبل اينكه هرى درو قفل كنه.

" بيب، آروم باش. خودش با كسيه، داره اذيتت ميكنه من با كسى جز تو نميخوابم..عااى چته زين؟" هرى به زين كه محكم زده بود تو سرش گفت.

" كى خواست با تو بخوابه؟ درضمن من با كسى نيستم!"

هرى و لويى هردوتاشون فرياد زدن " چيييى؟" هرى گفت "كات كردى؟"
زين با بى خيالى گفت "كمى تا حدودى." هرى پرسيد "منظورت چيه؟!"
زين ادامه داد "منظورم اينه دلم نميخواد ببينمش يا باهاش حرف بزنم الانم بس كن."

"ميذاشتى دوروز بگذره، قهرت چى بود اين وسط؟ ما تازه رسيديم. قراره آوار شى خونه هرى؟ من فكر كردم پيش اون ميخوابى شبا. خونه جا نيست." لويى غرغر كرد.

"هيچ ميفهمى چى دارى ميگى لويى؟ اون بهترين دوستمه. ( رو به زين ) سوار ماشين شو."

وقتى هر دو سوار ماشين شدن هرى شروع به حرف زدن كرد.

"تعريف كن." زين پرسيد "چيو تعريف كنم؟" هرى با عصبانيت گفت " اينكه چرا چس كردى باهاش؟"

"هوف طولانيه داستانش اون با جنايتكارا بيشتر حال ميكنه."

"منم همينطور." لو وسط حرفشون پريد. هرى گفت " خواهش ميكنم تو ساكت باش، جنايتكار؟!" لويى سرشو تكون داد " اوهوم. تو جنايتكارى." هرى گفت " هستم؟ چطورى؟" "هممم، قلب منو دزديدى، دزدى جنايت نيست؟" هرى لبخند عميقى زد.

" حالت تهوع دارم. " زين درحاليكه اداى بالا دراوردن رو درمياورد گفت.

" خب؟ كه چى؟ الان قهر كردى كه چى بشه؟ اون با جنايتكارا چيكار داره زين؟ اصلا تو اون منطقه چى ميكرديد؟" لويى گفت.

" رفته بوديم يكيو ببينه و بعد اينكه فهميد اون خودكشى كرده، درواقع تلاش كرده تا خودكشى كنه... عصبانى شد و سر من داد زد! بخاطر اون عوضى سر من داد زد باورتون ميشه؟"

" فقط بخاطر اينكه سرت داد قهر كردى؟ هرى بيست بار روزى سر من داد ميزنه بخاطر اينكه نميتونه مثل ادم راه بره."

Forgive me sunshine [Completed]Waar verhalen tot leven komen. Ontdek het nu