White heart/ Namjin Version 21

25 6 2
                                    

Part 21

با سرگیجه‌ی ناشی از الکل خونش، کلیدش رو توی در انداخت و وارد شد. تونست با خودداری که همیشه داره، از دست مستی فرار بکنه و تا حد زیادی جنگ با الکل رو شکست بده و هوشیار باشه.

بعد از ورودش به خونه، در رو آروم بست و به فضای تاریک و خفه کننده‌اش زل زد. هیچوقت متوجه همچین حال ‌و ‌هوایی توی خونه‌اش نشده بود.

درسته که اکثراً تاریک و گرفته‌ست، ولی حالا حس می‌کرد تمام اشیاء و حتی دیوار‌های خونه بهش چشم غره می‌رند و دهن کجی می‌کنند.

تاریکی خونه حالا انگار دیگه براش غیر‌قابل تحمل بود، یونجون همیشه با این سیاهی عجین می‌شد؛ اما حالا انگار نمی‌تونست این حجمش رو تحمل بکنه.

صورتش رو از همشون برگردوند و به سمت اتاقش رفت تا ببینه نتیجه گندی که زده چیه.

چند ساعت پیش، وقتی مثل یک روباه درنده و وحشی به جون سوبین افتاد و بلایی به سرش آورد که وقتی به حالت عادی برگشت، خودش هم باورش نمی‌شد.

سال‌ها بود که جنونش رو توی قفس پنهان کرده و به زنجیر کشیده بود، سال‌ها تلاش کرد جلوش رو بگیره تا تبدیل به هیولایی نشه که ممکنه تمام اطرافیانش رو ازش دور بکنه.

می‌دونست اگه یک روز کنترلش رو از دست بده تمام زندگیش بهم می‌ریزه و همین‌طور هم شد.

سوبین آسیبی جدی دیده بود، در حدی که از کلمه امنش استفاده کرد. بعدش هم که رهاش کرد، معلوم نیست اون زخم‌هایی که تصویر محوی ازشون به یاد داره چی به سر پسر کوچیک‌تر آوردند.

از خودش شرم داشت، هیچوقت مستری به این افتضاحی نبود و حالا که این بلا رو سر سابش آورده شدیداً پشیمون بود؛ اما پشیمونی فایده‌ای هم داشت؟ اصلاً امکان داشت ببخشتش؟

پسر موطلایی براش فرق داشت. نه اینکه دلباخته‌اش باشه، ولی انگار با تعداد محدود ساب‌های قبلیش یک فرق اساسی داشت؛ اون‌ هم این بود که سوبین بکر و ناب بود، گستاخ نبود و دقیقاً تایپش بود.

یونجون کسی بود که میل سوبین رو به اس ام کشف کرد و رفته رفته این راه قرمز رنگِ آغشته به درد و لذت رو بهش نشون داد.

همین دلیلی بود که هر روز بیشتر از قبل باهاش پیش بره و از هیجان و لذت جدیدی که سوبین تجربه می‌کرد، غرق لذت بشه.

اما این بین مشکل جدی به نام احساسات وجود داشت، یونجون جداً مایل نبود تا توی باتلاق عشق و این داستان‌ها فرو بره. جدای از میل جنسی و تمایلات عجیبش، یونجون همیشه از دردسر‌های عشق متنفر بود.

به لطف شغلی که داشت همیشه با مشکلات زیادی رو‌به‌رو شده بود. خیانت، قتل از روی جنون عشق، تهدید شدن با کسی که عاشقشی. همه این‌ها دلایلی بود که یونجون علاوه بر امور جنسیش بخاطر شغلش هم از عشق فراری بود و جداً مایل نبود که روزی تجربه‌اش بکنه.

White heart / Namjin versionWhere stories live. Discover now