White heart , Namjin version6

19 7 4
                                    

Part 6

ﻓﻠﺶ ﺑﮏ
  11آﭘﺮﯾﻞ 1999

با خوشحالی تک پا روی لی‌لی‌ها می‌پرید و سعی می‌کرد سنگ جلوی پاش رو آروم روی خونه بعدی قرار بده. 

دقتی که روی حمل کردن سنگ ریز گذاشته بود،  انقدر زیاد بود که متوجه گذر زمان اطرافش هم نبود. 
تو دنیایی بدون هیچ آوایی غرق شده، نگاهش به زمین و فکرش پیش حفظ تعادش بود.

حتی صدای بازی بچه‌ها که از سرسره پایین می‌اومدن و سر سوار شدن تاب باهم دعوا می‌کردند هم باعث نشد که سوکجین حتی نیم نگاهی بهشون بندازه. 

اما بین تمام درگیری‌های خودش، صدای جیغ نازک بچه‌ای مثل دست محکمی اون رو از دنیای ساکت خودش بیرون کشید و باعث شد سوکجین تعادلش رو، روی یک پا از دست بده و نتونه سنگ رو به خونه آخر برسونه.

ابرو‌های تیره‌‌اش رو توی هم کشید و با چشم‌های قهوه‌ای رنگش‌که حالا رگه‌هایی از عصبانیت کودکانه‌اش داشت، به سمت صدا برگشت.

با دیدن پسر بچه‌ای که توسط بچه‌‌ای دیگه از روی تاب به پایین پرت شده بود و به شدت گریه می‌کرد، سمتشون پا تند کرد.

پسر بچه‌ای با مو‌های سیاه رنگ و صورتی تپل، لپ‌ها و چشم‌هایی که از فرط گریه سرخ شده بودند و لب‌های پاستیلی که آویزون بود، چهره‌ای کیوت از بچه‌ای که اسمش رو نمی‌دونست ساخته بود.

"وقتی بهت می‌گم من الان باید سوار تاب بشم باید گمشی پایین، پارک جیمین!"

با شنیدن حرف‌ اون بچه‌، بیشتر اخم کرد و کنار بچه‌ای که فهمیده بود اسمش پارک جیمینه دست به کمر ایستاد.

پسر بچه‌ قلدری که جیمین رو از روی تاب پرت کرده بود، نگاهی به بچه‌ای که از خودش قد بلند‌تر بود و با چشم‌هایی طلبکار بهش زل زده بود، نگاه کرد.

"چیه؟ نکنه توهم می‌خوای تاب سوار بشی؟"

سوکجین با نیم نگاهی به پسرک مظلوم روی زمین که آرنج دست خونیش رو می‌مالوند، دستش رو سمتش دراز و کمکش کرد از روی سطح آسفالتی پارک بلند بشه.

"چرا از تاب پرتش کردی پایین؟"

بچه‌ی پررو، با قلدری دست‌هاش رو، روی سینه سوکجین کوبید و چند قدم به عقب پرتش کرد.

سوکجین بدون اینکه تغییری تو حالت چهره‌اش انجام بده، دست‌های تپل جیمین رو بیشتر بین انگشت‌های سوق دار خودش فشار داد و همچنان به اون پسر بی‌ادب زل زد.

"جیمین داشت تاب بازی می‌کرد؛ پس تو باید صبر می‌کردی بازیش تموم بشه."

پسر با خنده بلندی که سر داد، به پسر بزرگ‌تر و جیمینی که کنارش چشم‌های اشکیش رو می‌مالوند  نگاه کرد.

" تو چه نسبتی باهاش داری؟ اصلاً به تو چه؟"

سوکجین بدون رها کردن دست جیمین که حالا به خاطر سرازیر شدن خون از آرنجش، خونی شده بود، سمت پسر خیز برداشت و عصبانی ضربه محکمی به شونه‌اش زد

White heart / Namjin versionOnde histórias criam vida. Descubra agora