𝐏𝐀𝐑𝐓 7

3.9K 585 689
                                    

حمایت کنید!
ووت و کامنتِ همراهِ متنِ داستان فراموش نشه!!

5,1 کلمه[هزار]

توی کانالم پارت به پارت تلگرافش رو میذارم...وَ همچنین اسپویل : THV_CO

کامنتِ "خسته نباشید و مرسی بابت آپلود و عالیه" ، دلگرم کننده ست ولی مطمئن باشید من خسته نمیشم از اینکه مینویسم...اگه دیگه خیلی خسته باشم ،زمانی خستگیم در میره که توی روند داستان نظر بدید!

*

چهار سالِ پیش - انگلستان - کاخِ باکینگهامِ لندن:

_بابونه‌ی من؟

پسرک با شنیدنِ صدای زمزمه‌ی کوتاهی که از پُشتِ درِ بزرگ و سفید رنگ میومد، از روی صندلی که کنارِ میز قرار داشت ؛ بلند شد و کتابَش رو، به روی میز رها کرد.

صدای ضربه‌ی ملایمی که از سمتِ پرنس به چوبِ در زده شد، به گوش رسید اما اهمیتی نداد و با عجله؛ به طرفِ تختِ خوابِ بِهَم ریخته‌اَش دویید و با برداشتنِ آینه‌ی کوچیک و دستی؛ به صورتَش خیره شد و دستی لای به لای مو های روشنَش کشید.

آینه‌ی طلایی رنگ رو، میانِ ملحفه‌های گران‌بها انداخت و به سمتِ درِ اتاقِ بزرگَش قدم‌های بلند برداشت تا بیشتر از این، پرنس رو پُشتِ درِ سفید رنگ منتظر نگذاره...چرا که خودَش هَم دلتنگ بود!

دستَش به آرومی، روی دستگیره در نشست و با ملایمت و بدون کوچیک‌ترین صدایی که باعثِ جلبِ توجه میشد؛ در رو باز کرد و از لایَش به چهره خندانِ پسر بزرگ‌تر نگاهی انداخت.

زین کمی صورتَش رو جلو بُرد و با مهربانی لب زد:
_اُمگا کوچولو اجازه‌ی ورود به پرنس نمیده؟

تهیونگ از روی ذوق‌زدگی لبخندِ دلبرانه‌ی زد و با پایین ترین حدِ ممکن، همونطور که کفِ دستَش رو؛ به روی گونه‌ی پسر بزرگ‌تر میگذاشت؛ گفت:

_دیوونه شدی؟ دارم از دلتنگی میمیرم.

وَ سپس، دستِ بزرگ و لاغرِ پرنسی که از عجله و بی قراریَش میخندید رو گرفت و سریع به داخلِ اتاقِ نسبتاً روشن که با چراغدان‌های فراوانی که اطرافِ اتاق وجود داشت؛ نورانی مانده بود؛ کشید وَ بدونِ درنگ؛ در رو بست و کمرَش رو به چوب تکیه داد و همونطور که نفس‌های عمیق میک‌شید ،به چهره‌ی خوشحال و سرزنده زین خیره شد.

پرنس تُنگِ شراب و دو جامِ فلزی بینِ دست‌هایَش رو ، به روی میزی گذاشت و به سرعت با لبخندِ عمیقی که از روی لب‌هایَش پاک نمیشد به طرفِ اُمگای سفید پوش حرکت کرد و کمرِ خوش فُرمَش رو بین دست‌هایَش گرفت و حلقه‌ی دست‌های کشیده‌اَش زمانی تنگ شد که دست‌های پسرک دورِ گردنَش پیچید.

𝐑𝐞𝐯𝐞𝐧𝐨𝐮𝐬 𝐖𝐨𝐥𝐟 | 𝐊𝐕Where stories live. Discover now