پارت یازدهم

55 10 0
                                    


درنگ نکرد........

لبهاشو روی لبهای هری گذاشت. با تمام وجود میبوسیدش...
تکونی خورد و روی هری نشست. پاهاشو دو طرف پاهای هری گذاشت.

هری با دست موهای پشت گردن لویی رو گرفت. زبوناشون توی هم حرکت میکرد . دستاشو روی قفسه سینه هری بالا و
پایین میکرد.

موهای فرخورده ی هری رو چنگ زد و سرشو به عقب کشید. باعث شد ناله ش در بیاد.

"فاااک خیلی دوست داشتم اینکارو بکنم."
سرشو تو گردنش فرو برد، بوسید و گاز گرفت......

هری هم دستشو زیر بلوز لویی برد، روی کمر و سینه ش میکشید. پایین رفت،  به دکمه ی شلوارش که رسید آروم
برگشت بالا......

"هری !!!!؟؟؟ لطفا اذيت نكن!"

"اذیت نمیکنم اگه همین الان شلوارتو در بیاری... "
آروم زمزمه کرد در حالی که نفس نفس میزد.

يهو...... لویی کمی عقب رفت،
" نه نمیتونم....."

"چی؟؟!!! لویی ؟؟؟ چرا؟؟!!! "
هری جاخورد و البته طاقت نداشت. دیکش دیگه تو شلوارش جا نمیشد.

"امشب برای توه. میخوام بهترین لذت رو بهت بدم. دفعه بعد تو به من برس."

"لویی!؟ مشکلی پیش اومده؟!"

لویی جلو رفت و دوباره گردن و فک هری رو بوسید.
"آره، مشکل اینه که هنوز شلوارت پاته....."

هری دلیل اینکار لویی رو متوجه نمیشد. اما در اون لحظه بیشتر از این نمیتونست بهش فکر کنه.

اجازه داد تا لویی شلوارشو در بیاره. لویی اینکارو کرد و دوباره روی هری نشست. دستشو زیر باکسرش برد و دیکشو گرفت... گرم بود......

هری نفسشو بلند بیرون داد و دسته مبل رو محکم گرفت.

"آره؟؟؟ خوشت میاد؟؟!!"

لویی دیکشو محکم گرفته بود و پامپ میزد.
بدن هری زیر پاهاش تکون میخورد ، نفس نفس میزد.

"لویی..."

"لعنتی.... تو خیلی زیبایی...."

لاله ی گوش هری رو مکید و بعد گردنشو بوسید...

صدای ناله ای که از هری به گوشش میخورد کافی بود تا به
اوج لذت برسه. حسابی سفت شده بود.

همزمان که پامپ میزد دستشو دور دیکش میچرخوند.
هری کاملا بی طاقت شده بود. ناخناش تو دسته مبل فرو رفته بود.

دستاشو از مبل جدا کرد، گردن لویی رو گرفت و محکم
بوسیدش....
"فاااك........ لویی."

"اینجوری که اسممو ناله میکنی.... کاری میکنی بخوام بدترین کارا رو باهات انجام بدم...."

پیشونیشو روی پیشونی هری گذاشت و توی چشماش خیره شد.

" میخوای؟؟؟ میخوای هری؟؟؟ گردنتو میبوسم، بعد قفسه ی سینه ت ، بعد میرم سراغ نیپل هات و میرم پایین و پایینتر تا بالاخره لبهامو دور دیکت حس کنی. زبونمو روی سرش میچرخونم.... جوری برات ساک میزنم که التماسم کنی بزارم بیای!! اینو میخوای هری؟"

KIK.// L.SWhere stories live. Discover now