ته‌ریش

174 53 25
                                    

بخش بیست و ششم: ته‌ریش

*******************

ییبو احساس میکرد اوضاع خوب نیست. این رو نگاه‌های جان نشون میداد. در حالی که به سمت دَر قدم برمی‌داشت، لبخندی زد. 

می‌دونست اگه جان گیرش بیاره، زنده‌ش نمیذاره؛ ولی قبل از اینکه پاش رو از اتاق بیرون بذاره، پشت پیراهنش توسط دست‌های جان اسیر شد. ییبو با صدای بلندی گفت:

نه جان‌گا کاریم نداشته باش. یه انتقام کوچولو بود. 

ولی جان بدون توجه ییبو رو روی تخت انداخت و قبل از اینکه پسر بتونه حرکتی کنه، روی شکمش نشست و دست‌هاشو قفل کرد:

میدونی من از بادمجون متنفرم. 

ییبو چشم‌هاش رو گرد کرد؛ انگار که از این موضوع خبر نداشت:

نه جان، من خبر نداشتم. فقط میخواستم از دستپختم تست کنی. 

جان با حرص خم شد تا لپ‌های پسر رو گاز بگیره. ییبو به خوبی حالت‌های پسر رو بلد بود. می‌دونست وقتی جان دندون‌هاش رو از هم فاصله میده چه نیتی داره؛ چون قبلاً هم توی دامش افتاده بود. 

با ترس مدام صورتش رو تکون داد تا از گزند دندون‌های جان در امان بمونه: 

خواهش میکنم جان‌گا، از دست تو دیگه برام لپی نمونده.

اما جان بدون توجه دست ییبو رو گرفت و محکم دندون‌هاش رو توی گونه پسر فرو کرد. ییبو با حس دندون‌های جان بلند فریاد کشید؛ اما انگار پسر نمی‌خواست تمومش کنه. 

بعد از مدتی خود جان رضایت داد و دندون‌هاش رو از گوشت پسر بیرون کشید. به وضوح می‌تونست رد دندون‌هاش رو ببینه. از اثر هنری که درست کرده بود، کاملاً رضایت داشت. لبخندی زد و گفت:

حالا شد. 

ییبو با عصبانیت به جان خیره شد و گفت:

تو مزخرف‌ترین... 

هنوز حرفش تموم نشده بود که جان دوباره دندون‌هاش رو نشون پسر داد. همین حرکت باعث شد ییبو چیزی نگه. دستش که رها شده بود رو روی گونه‌‌ش گذاشت و گفت:

تو گند زدی به موهام؛ ولی من سریع بخشیدمت. مشکل از تو نیست، مشکل از منه که انقدر سریع می‌بخشمت؛ اما تو انقدر کینه‌ای هستی که به خاطر یه غذای ساده اینطوری بهم درد دادی. 

جان می‌تونست قسم بخوره که نگاه ییبو از اشک پر شده. اون نمی‌خواست گریه ییبو رو در بیاره؛ اما انگار همه چیز جدی بود. جان از روی شکم ییبو بلند شد. قصد داشت ازش دلجویی کنه که ییبو سریع‌تر گفت: 

از همون اولم من التماس میکردم یکم باهام خوب رفتار کنی؛ کاملا واضحه به زور داری منو تحمل میکنی. حداقل میتونستی این رو راحت بگی که انقدر مزاحم کارهات نشم. 

𝐼 𝑊𝑖𝑠ℎ 𝑊𝑒 𝑁𝑒𝑣𝑒𝑟 𝐺𝑟𝑒𝑤 𝑈𝑝 (𝐶𝑜𝑚𝑝𝑙𝑒𝑡𝑒𝑑)Donde viven las historias. Descúbrelo ahora