جرئهای از قهوهی تلخ داخل ماگ را نوشید و درحالی که اتفاقات را بررسی میکرد، کتابش را بست.
باید هر اطلاعاتی که به دست میآورد را ثبت میکرد.-" مامان؟ هنوز بیداری؟ "
با دیدن جثهی تو پر و ریز نقش مادرش در چهار چوب در گفت و منتظر ماند.
زن لبخند گرمی زد و موهای بافته اش را لای انگشتانش به بازی گرفت
-" اومدم بهت سر بزنم، قرار نیست بخوابی؟ "یونگی سری تکان داد
-" فعلا نه، اما سعیمو میکنم زیادم بیدار نمونم.
شما بخواب لطفا. "زن "باشه"ای گفت و بعد از گذاشتن بوسهی نرمی روی موهای پسرش با زمزمه کردن "دوستت دارم" از اتاق خارج شد.
یونگی با لبخند پهنی به چهارچوب در چشم دوخت و شانههایش را ماساژ داد
-" منم دوستت دارم.. "
درحالی که مادرش رفته بود آرام گفت و کاغذ های پروندهی جیمین را بیرون آورد.[ شخصیت اول؛
نام: هنری ویلیامز
سن: نامشخص (به گفتهی خودش 32 ساله)
تحصیلات: دکتری فلسفه
ویژگی های ظاهری: اغلب با لباس های رسمی مثل کت شلوار و کراوات، موهای مرتب و رو به بالا، شانههای عقب و قدم های بلند و محکم.
ویژگی های اخلاقی: مالکیت طلب، با اعتماد بنفس، علاقه مند به ریاست و فلسفه و کتاب، باهوش. ]کمی فکر کرد و با دو سطر فاصله نوشت
[ شخصیت اصلی: پارک جیمین، 21 ساله و دانشجوی رشتهی زبان فرانسه.
ویژگی های ظاهری: موهای تقریبا معجد و معمولی، چشمای بیحس و گاها غمگین، سر به زیر و علاقه مند به... ]
یونگی مکث کرد.
جیمین واقعا به چه چیزی علاقهمند بود؟ نمیدانست.
مثل این بود که این پسر جلو تر از علاقهمندی هایش، نیاز داشت لیستی از تنفر هایش تهیه شود.. از غمها و ترسهایش.برای قسمت علاقهمندی فقط "گربهها و آرامش" را نوشت و نفس عمیقی کشید.
[ شخصیت کودک و شخصیت پر سروصدا ]
راجع به این دو هنوز اطلاعاتی نداشت.
نمیدانست چه زمانی با جیمین تماس بگیرد، نگران بود که هنری هنوز قصدی برای رفتن نداشته و اجازهی بیداری به جیمین ندهد.کاغذ هارا مرتب کرد و تصمیم گرفت در نیم ساعتی که فرصت برای بیداری دارد، یعنی تا ساعت 2 نیمهشب، کتابی که به تازگی از استادش گرفته بود را مطالعه کند.
.
.با توقف پشت چراغقرمز، تماس را کنار شمارهی جیمین لمس کرد و موبایل را کنار گوشش قرار داد.
-" اوه! صبحتون بخیر دکتر. مایل بودم خودم بهتون تلفن کنم ولی اطلاع نداشتم کی وقت خالی دارید. "
هنری هنوز نرفته بود.
این تنها جملهای بود که در سر یونگی تکرار میشد.مکثی کرد و با لحن گرمی جواب داد
-" صبح شما هم بخیر آقای ویلیامز، موردی نداره.
هرزمان که تماس بگیرید خوشحال میشم.
میخواستم راجع به جلسهی بعدیمون بپرسم که چه روزی میتونیم همدیگه رو ببینیم؟ "
ČTEŠ
god's favorite.
Fanfikcecompleted. - من از خودم رنج میبردم و خودم از من. پارکجیمین. - ژانر: روانشناسی، رمنس، درام. - کاپل: یونمین. کپی از مطالب فیکشن ممنوع هست. Start: 2022, october 19. End: 2024, march 29. 🎖1 #fantastic 🎖1 #weird 🎖3 #devil 🎖1 #god