پارت8

607 37 0
                                    


د.ا.د لئوناردو

+ میخوای الان نسبت به این تصمیم عصبانی نشم ؟در حالی که میتونم استخون دوتا زانو هات ، چهارتا از دنده هات و تمام دندون هات رو توی دهنت خورد کنم

با ترس گفت: معذرت میخوام اما... اگه بر میگشت میکشتنش

داد زدم: خب باهاشششش میخوابیدییی که نکشنش

پیتر:فرقی به حالش نداشت وضعیتش داغون بود

+ ما اون دختر عرب رو هیچ جا نمی بریم ولش کن بره همونجایی که بوده اگه یه شیاد باشه چییی؟

پیتر: اون یه شیاد نیست

+ از کجا میدونی ؟

پیتر: لطفااا همین یک کار رو در حقم بکن می بریمش ایتالیا هذینه اش با خودم تمام و کمال یه کار بهش میدیم و یه خونه همین

+ از کی تاحالا انجمن حامی مهاجر و پناهنده شدی

پیتر: انقدر ناسیونالیسم نباش یه دختر بچه معصومه

+ اهااا بعد این دختر بچه معصوم رو میخوای ببری توی کلاب بهش کار بدی ؟؟؟

پیتر: کلاب دلونا نیاز به بارتندر داره دختر با استعدادیه میتونه به خوبی اموزش ببینه

+ خدایییییی مننن پیترررررر
حداقل میتونم دندوناتو توی دهنت خورد کنم؟ اصلا چقدر بابتش دادی ؟

پیتر: هیچی

+ هیچییی؟ تو یه دختر رو از اونا گرفتی و هیچی در قبال اون ندادی ؟

پیتر : گفتن هیچ ارزشی نداره هر کاری میخواید باهاش بکنید حتی معامله نکردن

دستامو که دو طرف کمرم گذاشت بودم با حرص انداختم و گفتم: یک بار دیگه خطا کنی انقدر استخون داری که بشکنم بار اخرت باشه

پیتر: ممنون دون ...

سه ماه بعد

د.ا.د ناتالیا

پیرهنمو پوشیدم کلید و وسایل هامو برداشتم از خونه بیرون رفتم امروز قرار بود جنسیت بچه رو بفهمم و کلی از این اتفاق خوشحال بودم

سوار تاکسی شدم ادرس کلینیک رو دادم

از وقتی لئوناردو رفته منم سعی کردم زندگی خودمو داشته باشم بعد از چندین جلسه روان درمانی تونستم بخش های متفاوتی از خاطراتم رو به یاد بیارم که بیشترش مربوط به پزشکی و تحصیلاتم و اعضای خانوادم بود برای همین تونستم کارمو توی بیمارستان پس بگیرم .
از حقوقی که میگیرم بخشی ازش رو به کارت لئوناردو میریزم تا پولی که خرج کردم رو جبران کنم با ما بقی پول که جمع کردم میخوام واسه بچه اتاقش رو حاضر کنم به هر حال الان توی ماه چهارم هستم

انگار همه چیز در نرمال ترین حالت ممکنه

همین که وارد کلینیک شدم منشی با دیدنم گفت: چه خوب الان اومدی هیچکس نیست میتونی بری داخل

جهان خونین مافیاWhere stories live. Discover now