دستمو روی پیرهن ابی روشن گذاشتم
لئوناردو: نه میخوای ابهت منو زیر سوال ببری باید سیاه یا سفید باشهپیرهن آبی رو برداشتم و توی بغلش گذاشتم
لئوناردو: نه من اینو ....
حولش دادم به سمت اتاق پرو و در رو بستم
لئوناردو: خیلی زورگو شدی در رو باز کن
دوتا به در زدم که یعنی باز نمیکنمبه سمت کت و شلوار هایی که صفر قیمتاش شدیدا زیاد بود رفتم چشمم به کت و شلوار کرم افتاد
به مردی که راهنمای خرید بود نگاه کردم و به کت و شلوار اشاره کردم
لبخند زد و گفت: چشم خانومبعد از انتخاب کفش و کروات به سمت اتاق پرو رفتم در روکه باز کردم با دیدن قیافش توی پیرهن ابی خندیدم بقیه لباس ها رو به دستش دادم
با تعجب گفت: نه من این رنگی .....دوباره در اتاق پرو رو بستم و روی مبل نشستم و منتظرش شدم
بعد چند دقیقه گفت
لئوناردو : پوشیدمراهنمای خرید در رو باز کرد لئوناردو اومد با دیدنش ذوق مرگ شدم خیلی خوشتیپ شده بود قلبم ریخت
لئوناردو: اینجوری نگاهم نکن میدونی که وقت نداریم زود باش لباستو انتخاب کن
بهش چشک زدم و به سمت اتاق پرو رفتم از قبل لباسمو انتخاب کرده بودم
در رو بست
خیلی یهویی به یک مهمونی دعوت شدیم اونم وقتی که توی تعطیلات بودیم و کلی بهمون خوش میگذشت
برای همین سریع اومدیم خرید کنیمپیرهن دکلته یقه هفت ساتن که کوتاهیش کمی زیر زانو بود و چاک داشت به همراه کفش بندی که ابی کمرنگ بود
از اتاق پرو بیرون اومدم در حال کلنجار رفتن با بند ساعتش بود به سمتش رفتم و دستمو روی ساعتش گذاشتم و بستمش
همینطوری بهم زل زده بود و هیچی نمیگفت
چند بار پلک زد و گلوشو صاف کردلئوناردو: خوبه بریم
قیافم وا رفت همین ؟ خوبه بریم! ؟ عجب ادم بیشعوریه
بعد از حساب کردن سوار ماشین شدیم و مشغول ارایش صورت و درست کردن موهام شدم
در اخر رژ لب سرخ رو روی لبام کشیدم عطرمو برداشتم کمی رو مچ ، گردن و سینه هام زدم
خیلی خوب شدم البته خوب بودم ایشالله تو گلوت گیر کنه نکبت یه تعریف نمیکنه تلافیش رو سرت در میارم
بعد از چهل و پنج دقیقه رسیدیم
محل برگزاری مهمونی واقعا جای باکلاسی بود و افرادی که حضور داشتن به شدت شیک و پولدار بودن کلی خبرنگار هم در حال عکس انداختن بودنپیاده شد و به سمت در طرف من اومد و بازش کرد
دستشو دراز کرد دستمو توی دستش گذاشتم و پیاده شدم
همه خبرنگارا جیغ زدن ((لئوناردو روتلیییی به همراهههه یک زن اومدددهههههه)) و به سمت ما حجوم اوردن
بادیگاردا سریع جلوشون رو گرفتن
لیوناردو دستمو محکم گرفت و با قیافه جدی و بدون توجه به خبر نگار ها که در حال سوال بودن به سمت سالن رفتیم
YOU ARE READING
جهان خونین مافیا
Actionدر پس زیبایی های این جهان دنیایی وجود دارد سراسر خون و درد ، هنگامی که کودکان در چمنزار ها بازی میکنند در کوچه های مخفی سیسیل کوزانوسترا قدم های بزرگش را بر میدارد و با هر قدم سنگفرش های خونی از خود به جا میگذارد