بودنت رو با خودت بردی،
تو قصهها رو با خودت بُردی،
اما غصه رو برای من جا گذاشتی.
نوشتی که فراموشت نکنم، خیال کردی که میتونم.
تو دور از من پریشونتری،
YOU ARE READING
POETLESS CITY | شهـرِ بـیشاعـر
Fanfiction[کامل شده] [زیام] به اندازهی شعرهایی که برای تو نگفتهام و بلد نبودهام که بگویم و به اندازهی شعرهایی که شاعرانِ دیگرت برای تو سرودهاند، هنوز هم برای ستایشَت حرفهای نگفته دارم.
آلبوم|جلد سوم
Start from the beginning
بودنت رو با خودت بردی،
تو قصهها رو با خودت بُردی،
اما غصه رو برای من جا گذاشتی.
نوشتی که فراموشت نکنم، خیال کردی که میتونم.
تو دور از من پریشونتری،