•❥ 𝖢𝗁𝖺𝗉𝗍𝖾𝗋 17

Start bij het begin
                                    

+ کشتم... کشتمش...

وونهو وحشت‌زده کنار سهون ایستاده بود و شوکه به جسد اوه نگاه میکرد.

- قربان... شما... شما چی‌کار کردین؟!

با لحن شوکه و ترسیده‌ای دستاش رو بین موهاش برده بود و به جسم غرق خون رئیسش نگاه میکرد، همه چیز رو خراب کرده بود و این پایان وحشتناک رو برای سهون و پدرش رقم زده بود.

پشت دستش رو روی لبش کشید تا خون گرمی که حالش رو بهم میزد پاک کنه، بلند شد و به سرعت خودش رو به سهون رسوند، درحالی‌که نفس‌نفس میزد جلوش نشست و با دستاش صورت یخ‌زده‌ی سهون رو قاب کرد.

- سهون... به من نگاه کن... سهون...

نگاه گنگ سهون روی صورتش نشست و با لحن خسته‌ای گفت:

+ تموم شد... تمومش کردم... پدرمو... کشتم.

بکهیون به سرعت سرش رو به نشونه‌ی منفی تکون داد و درحالی‌که هنوز نفس نفس میزد گفت:

- تو نکشتیش... تو این کارو نکردی سهون.

نگاه سهون دوباره روی جسد پدرش نشست و بکهیون دستای لرزونش رو سمت اسلحه برد، دستای یخ‌زده‌ش به سختی وزن اسلحه رو تحمل میکردن و بکهیون به سرعت پالتوش رو در آورد، شروع به پاک کردن اسلحه کرد و درحالی‌که سعی میکرد اثر انگشتی روی اسلحه نمونه به وونهو خیره شد.

- وونهو پدرتو کشت.

نگاه شوکه‌ی وونهو بین بکهیون و سهون چرخید با این‌حال سهون هنوز توی سکوت به پدرش نگاه میکرد.

+ چی؟

وونهو با ناباوری زمزمه کرد و بکهیون بی‌توجه به سهون بلند شد، با پالتوش اسلحه رو سمت وونهو گرفت و گفت:

- با اشتباه و خیانتت رئیستو نابود کردی و حالا اجازه نمیدم سهون به‌خاطر تو تاوان بده.

وونهو وحشت‌زده به اسلحه خیره شد و بکهیون این بار نزدیک‌تر شد.

- میدونم به خاطر سهون این کارو کردی... باید نجاتش بدی... بارها دیدی که بقیه به جای رئیس اوه مجازات بشن خوب میدونی چی‌کار کنی.

با بی‌جواب‌موندنش عصبی ادامه داد:

- لعنت بهت... زود باش.

وونهو درمونده به سهون که به نظر میرسید روحی توی بدنش نداره خیره شد و اسلحه رو گرفت، بکهیون دوباره جلوی سهون نشست و درحالی‌که دستاش رو دو طرف صورتش میذاشت گفت:

- سهون... منو نگاه کن... سهون باید بهم نگاه کنی.

سهون بالاخره با نگاهی خالی به مردمکای لرزون بکهیون خیره شد و بکهیون با جدیتی که به سختی حفظش کرده بود گفت:

- وونهو یه خائن بود که به پدرت شلیک کرد... متوجه شدی؟ به همه همینو میگی.

سهون همچنان سکوت کرده بود و بکهیون با التماس ادامه داد:

Hey Little You Got Me Fucked Up[ Season 2]Waar verhalen tot leven komen. Ontdek het nu