part2

450 117 14
                                    

ژان نگاهش رو از ییبویی که انگار روح تسخیرش کرده بود گرفت و به بیست نفری که زل زده بودن داد

+اگه شما نگران سلامتیتون نیستید من هستم ... انقدر زل نزنید اخرش چشم هاتون شتلق می افته پایین و کور میشین عزیزان ....

وقتی دید تاثیری نداره ... دست ییبو رو گرفت و دنبال خودش کشاند و البته فراموش نکرد دیلدو رو همان وسط رها کند ...

دیگه اعصاب نداشت .... اصلا وابدا ... گند زده شده بود به کراشش ...

وارد اتاقی شد و ییبو رو به داخل اتاق هل داد
در رو محکم بست و به ییبو نگاه کرد

+هه هه سلااااام خوبی ؟

مثلا میخواست همه چیز رو جمع کند ولی خب این حد از نابود شدن در حیطه ی کاری ژان نبود ‌‌

وانگ ییبو همچنان بدون هیچ حرفی بهش نگاه میکرد ... ژان توقع داشت ییبو دادی سرش بکشد و از اتاق بیرون برود و دیگر بهش توجه نکند

اما .... همانقدر که ژان برای ییبو عجیب بود ، ییبو هم بدون شک برای ژان عجیب است ... بدون شک !

وانگ ییبو با ذوق به ژان نگاه کرد

-واااااییییی ژااااااان چرا تا الان نشون نمیدادی چقدر خوبی .... وای خیلی باحال بود اونطوری گوش اون بدبختو گرفته بودی و تهدیدش میکردیییی ایول

ییبو فقط از شدت ذوق کم مانده بود بالا و پایین بپرد .... البته از نظر ژان وگرنه ذوق ییبو بیشتر از این حرف ها بود و همین دلیل پشت سرهم به مدت دو ساعت حرف زدن ییبو بود

ژان با دست سرش رو گرفت ... مغزش رو به انفجار بود .... دو ساعت تمام ییبو بدون استراحت در حال حرف زدن بود ...

-اره داشتم میگفتم بعد ترم چهارم که دوباره  دیدمت گفتم بااااز این امگای خجالتی ... و نمیخواستم اذیت و ناراحت بشی برای همین بلا بلا بلا بلا بلا بلا ور ور ور ور بلا بلا بلا بلا ور ور ور ور

ژان دیگه چیزی از حرف های ییبو نمی فهمید فقط قبل از بیهوش شدن از شدت زیاد پر حرفی کردن ییبو یک جمله گفت

+حس میکنم من الفام و تو امگایی که الفاش رو پیدا کرده

و ژان بیهوش شد و چون ییبو همچنان در حال حرف زدن بود ... ژانی که از روی تخت در حال افتادن بود رو ندید و فقط وقتی صدای افتادنی شنید تازه متوجه شد ... ژان از روی تخت افتاده و بیهوش ....

و دقیقا همان لحظه در اتاق باز شد و ژوچنگ وارد اتاق شد ... صورتش نشون میداد ترسیده

ژوچنگ با سرعت به طرف ییبو رفت .... بله ییبو ! و ژان رو برگ هم حساب نکرد .... صورت ییبو رو گرفت ...

×خوبی ؟ زنده ای ؟ سالمی ؟؟ ژان زنده ات گذاشت ... کاری که باهات نکرد ؟ صبر کن ... ژان کجاست ؟

name ( bjyx)✔️Where stories live. Discover now