my Professor Bitch

YOU ARE READING

Fanfiction

_اوه فاک می گاد امکان نداره پسره کوچیکتر نگاهی به دوستش انداخت گفت +چرا وونهو واقعیت داره _یعنی‌واقعا اون بچه +اره اون توسط استادش به فاک رفته . . متوقف شده❌ چی میشه اگه پسر شیطون و بی اعصاب کلاس عاشق استادش بشه و برا به دست اوردنش هرکاری بکنه؟😏 ...

#cut #ficchat #fun #namjin #vkook #yoonmin

پارت شیشم"اون خیلی هاته"

Start from the beginning

by ZAHRA_KPOPER

جین: اومم وایسید بازم بگردم

و در همین حین کوکی بود که با خودش در ذهنش میگفت
(ودف؟مگه من قرار نیست موهام رنگ‌کنم؟پس چرا اینا دارن نظر میدن ؟)

جین:میدونم داری به این فکر میکنی که ودف مگه من قرار نیست موهام‌و رنگ کنم پس چرا اینا دارن نظر میدن و باید در جوابت بگم پسرم تو هنوز در جاهلیتت غرق شدی باید بذاری هیونگ جیگر طلات برات تصمیم بگیره

و بله جونگ کوک به جونگ شوک تبدیل شد
میگید چرا؟چون محض رضای فاک!چطور تونست صدای ذهنش و بشنوه

جین:از اونجایی که داری حرفات و بلند میگی قابلیت شنیداری را داریم بلی فرزندم

جیمین:وای وای وااای اقا این رنگ

همه باصدای جیمین نگاش کردیم و جیمین با اشاره دستش و روی یکی از رنگا گذاشت و گفت:فاک..حتی نمیتونم تصور کنم با این رنگ مو چقدر جذاب و فاکی میشی کوکی

جین:وای ارههه همین و انتخاب میکنیم

جی هوپ:خیلی قشنگ میشههههههههه

یونگی :وایسید صدا بزنم ....ببخشید خانوم

چند دقیقه بعد همون دختر اومد و با رنگ مورد نظر کارش و شروع کرد
حدود بیست دقیقه بعد جونگ کوک با اون تیپ و مو تمام نگاه های دخترا و پسرای اونجا رو روی خودش حس کرد
جین:جوووون فدای تو بشم پسرک نازم وویش خدا چه سکسی شدی وای

جیمین:وااای کوک استاد کیم مطمعنم ببینتت همونجا میکنتت

یکی از دخترا که روی صندلی درحال کاشت ناخون بود بلند داد زد:واای اون خیلی هاته

بقیه هم‌همین حرف و زدن و کوک د سرخ سرخ شده بود

_____________________

وای فاک 🤌🙂
خوب بریم تیپای پسرارو باهم ببینیم
و رنگ موی کوکی رو 😎