جونگکوک همونطور که موهاش رو با حوله خشک میکرد، از حموم بیرون اومد و به سمت لیتاک که روی کاناپه نشسته بود و با گوشیش مشغول بود، رفت.- با اینکه میتونستم برم خونهیخودم دوش بگیرم ولی بازم ممنون.
- تقصیر من بود که لباست کثیف شد و خونهی من نزدیک تر بود؛ اونطوری تا میرسیدی آبمیوه روی لباست کلافت میکرد.لیتاک با لبخند همونطور که به لباس خودش تو تن جونگکوک نگاه میکرد گفت و جونگکوک هم متقابلا با لبخند سر تکون داد.
- هی راستی "خنگِ عوضی" زنگ زده بود. من جواب دادم گفتم حمومی فقط قطع کرد گوشیو روم.
جونگکوک ابروهاشو بالا انداخت و به پشتی کاناپه تکیه داد.- تهیونگ بوده، مهم نیست بعداً بهش زنگ میزنم.
- تهیونگ؟ بهش نزدیکی؟لیتاک با لحن کنجکاوی پرسید و خودش رو به سمت جونگکوک کشید.
- اوهوم، همون دوست صمیمیه که گفتم.
لیتاک زیر لب آهانی گفت و از جاش بلند شد.
- خب چیزی میخوری بیارم؟
YOU ARE READING
-Friend Zone | Vkook-
Teen Fictionتهیونگ و جونگکوک بهترین دوستای هم حساب میشدن؛ فقط تا قبل از اینکه تهیونگ بفهمه جونگکوک دو ساله روش کراش داره و بدون اینکه بخواد باهاش بخوابه! 𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆: 𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌, 𝒀𝒐𝒐𝒏𝒎𝒊𝒏 Writer & Editor: SAMAR Genre: Comedy, Slice of Life, Smut🔞 𝑻𝒆...