Part🌠🎲27🎲🌠

245 66 45
                                    

                      🗯 زمان حال🗯

🎲 سهون 🎲

دوباره شمارش رو گرفتم

"دستگاه مشترک مورد نظر خاموش میباشد "

تلفن رو روی تخت پرت کردم

لرزش دستم شدید شده بود وقتی از موعد خوردن قرصهام رد میشد بدنم به وضوح ضعیف میشد و دردو لرزش همزمان به سراغم می اومد

به دیوار کنار پنجره تکیه دادم و نفسِ عمیق کشیدم

چرا جوابمو نمیده ، چرا با من این کارو میکنه چهار روزه که ندیدمش

اون میدونه دست خودم نیست وقتی ازم فاصله میگیره بیقرارم ، بی قراره هر لحظه بودنش هر نفس کنارم دیدنش

چشمامو بستم و صورتشو تصور کردم

آخرین نگاهش ، چشمهای غمگینش لحظه ای که این اتاقو ترک کرد ، طنین پر بغض صداش وقتی گفت :

" از من چیزی رو نخواه که در توانم نیست "

مشتمو روی زانوم کوبیدم شاید از شر اینهمه لرزش خلاص بشم

موهاش ، دستام لمس اون تارهای طلایی زیر انگشتامو میخواست ، دلم برای دوباره لبخند زدنش تنگ شده بود ، لعنت به من لعنت به زنده بودنم که ذره ذره داره نابودش میکنه

به زحمت کمی پنجره رو باز کردم و همونجا روی زمین نشستم

سرم به شدت تیر میکشید ، کاملا میفهمیدم که عرق کردم و این نفس نفس زدنم رسیدن به تخت رو برام سخت کرده بود

نمیدونم چقدر گذشته بود که سوهو وارد اتاق شد
وقتی منو اونجا گوشه اتاق نشسته روی زمین دید به سمتم دویدو پرسید

- چی شده سهون؟ حالت بد شده ؟

زیر بغلمو گرفت و منو به تخت رسوند

پتو رو روی تنم کشیدو دستشو به سمت زنگ بالای سرم دراز کرد که صداش زدم

- سوهو !

به چشمام نگاه کرد و دستش روی هوا موند

- حالم خوبه فقط باید قرصمو بخورم خوب میشم ، زنگو نزن

با چشمای سرزنشگرش بهم نگاه کرد و بدون هیچ حرفی سراغ باکس قرص های کنار تخت رفت

چند دقیقه بعد که داروها کمی اثر کرده بود دوباره شمارشو گرفتم و صدارو روی اسپیکر گذاشتم

هنوز جمله ی تکراری " دستگاه مشترک مورد نظر خاموش میباشد" اوپراتور تموم نشده بود که گوشی رو از دستم گرفت و تماسو قطع کرد

- چقدر بهش زنگ میزنی آخه؟ بذار به حال خودش باشه ، سه روز دیگه آخرین امتحانشه ، بذار یکم درس بخونه

ساعد دستمو روی پیشونیم گذاشتم و چشمامو بستم

- خواهش میکنم هیونگ بگو جواب تماسامو بده من نگرانشم

Swear to Love and Sin ♠ Season 2 ♠Dove le storie prendono vita. Scoprilo ora