آنچه در فصل دوم« قسم به عشق و گناه» خواهید خواند .....
صورتش سرخ بود چشماشو بسته بودو بلند و کشیده نفس میکشید
بهم نزدیک شد ، انگشتاشو توی موهای خیسم فرو کرد و چنگ زد
کمرمو به خودش چسبوندو کنار گوشم گفت :
- من باید باهات چیکار کنم جونگین ؟
دستمو به یقه ی سفید پیراهنش رسوندم
سرشو از پیشونیم فاصله داد و کمرمو ول کرد
به چشماش نگاه کردم
تمام زندگی من توی نگاه این چشمها خلاصه میشد
میتونستم انعکاس عشقی که توی چشمای خودم بودو بین قهوه ایه مردمکاش ببینم
انگشتامو به گره کروات خاکستریش بند کردم
صدام از شدت سرفه های چند دقیقه قبل گرفته و خش دار شده بود
با تمام احساسم ضجه زدم و همزمان گره کرواتشو شل کردم
- فقط با من باش
چشماشو با درد بست
سرمو به سینش چسبوندمو هق زدم
خییلی آروم کتشو در آورد ، منو روی تخت نشوندو همزمان با در آوردن کرواتش به سمت پنجره بزرگ اتاق رفت
پرده طلایی رو کامل کشید و اتاقو فقط با نور قرمز چراغ خوابهای کنار تخت روشن گذاشت
بهم نزدیک شد و شروع کرد به باز کردن دکمه هاش
قلبم داشت قفسه سینمو میشکافت
روی تنم خیمه زد و همزمان با حرکت من به سمت تاج تخت اونم بالا اومد ....
....
YOU ARE READING
Swear to Love and Sin ♠ Season 2 ♠
Fanfiction🎲 مقدمه 🎲 باورم نمیشه که دارم خطاب به تو نامه مینویسم ... هنوزم آوردن اسمت برام دردناکه نمیتونم این فکرو که اگه تو و برادرت وارد زندگیمون نمیشدین تو این فرصت کوتاه چه سرنوشت شیرینی در انتظارمون بودو از ذهنم دور کنم در نهایت هیچ چیز مثل رویاهام نش...
