Part🎲18🎲

290 71 84
                                    

                        🗯 زمان حال🗯

♠ جونگین ♠

صدای بلند لاستیکهای ماشینش از اینجا که من ایستاده بودم به راحتی شنیده میشد

ماشین رو جلوی درب ورودی عمارت رها کرد و به سمت ساختمون ما دوید

سریع خودمو به اتاق نونا رسوندم و درو پشت سرم محکم بستم

صدای بالا اومدنش از پله های وسط عمارت تا جلوی اتاقم رو به وضوح میشنیدم

چند لحظه بعد صدای قدمهاش نزدیک تر شد دستشو به دستگیره دری که بهش تکیه زده بودم رسوند اما درب مثل تمام این پنج سال بعد از مرگ نونا قفل بود

نفسی عمیق کشیدم و بلافاصله جلوی دهنمو گرفتم

سرشو سه بار پشت سر هم به درب بسته ی اتاق کوبید و من اینطرف در محکم دستگیره اتاقو بین مشتم میفشردم

دستهاش قوی ترین رسانا بود ، حتی به فاصله ی یک در گرمای انگشتاش از فلز دستگیره همه وجودمو پر حرارت کرده بود

پدرم از طبقه پایین صداش زد

- سهون اینجا چیکار میکنی؟

دستگیره رو رها کرد ، پله ها رو به آرومی پایین میرفت

نفس حبس شدمو رها کردم و اسپری رو توی دهانم خالی کردم

چند لحظه بعد بلند شدم و پشت سرش پاورچین پاورچین پله ها رو تا نیمه پایین رفتم

حالا میتونستم ببینمش که با سری پایین مقابل پدرم جلوی پنجره بزرگ پذیرایی ایستاده

- لطفا به من بگین جونگین کجاست عمو؟

پدرم عصاشو محکم به زمین کوبید و نزدیکتر به سهون ایستاد

- فکر نمیکنی من باید این سوال رو از تو بپرسم، پسرم کجاست سهون ؟ چرا خونه رو ترک کرده ؟

در تایید حرفای پدرم پشت سر هم سرشو تکون میداد

- همش تقصیر منه ، اول بذارین ببینمش بعدا همه چیزو براتون توضیح میدم

- چند روز قبل هم این سوالو پرسیدی و جوابتو گرفتی

- من نمیدونم جونگین کجاست

وقتی سهون جلوی پدرم زانو زد ، ازش خواهش کرد که کمکش کنه وقتی التماسش کرد که منو برگردونه، وقتی گفت که نمیتونه بدون من زندگی کنه

جواب پدرم هنوزم همون چیزی بود که من ازش خواسته بودم

- حتی اگر میدونستم چیزی به تو نمیگفتم ، اون همسر توئه این وظیفه ی تو بود که ازش محافظت کنی

محکم جلوی دهانمو گرفتم ، هق هقم رو توی گلو خفه کردم و پله ها رو دوباره بالا رفتم

درب اتاق نونا رو خیلی آروم پشت سرم بستم و روی زمین سرد نشستم

Swear to Love and Sin ♠ Season 2 ♠Where stories live. Discover now