« نامأنوس »

92 16 8
                                    


سلام به همگی ♦️
من برگشتم با ادامه ی فیک ✨
فن فیک توی چنل شات بی تی اس تلگرام در حال آپه به همین خاطر من اینجا رو نگه داشتم چون اونجا داستان جلوتره.از این به بعد هر هفته سه شنبه ها آپ منظمه✨
انی وی... به ۲۳:۰۹ خوش برگشتین 👅

———


« از آشناییت خوشبختم، یونگی شی
پارک جیمین به کوتاهی گفت و دستش را به سمت یونگی دراز کرد. مو مشکی سرش را کمی به طرف شانه اش خم کرد و نگاهش را به سوی دستی که به سمتش دراز شده بود، راند. دست چپش بود... و آن را طوری نگه داشته بود که حلقه ی الماس نشانش را به وضوح به رخ بکشد.
یونگی به راحتی لبخند زد. سفیدپوش درمورد او اشتباه می کرد.
« منم همینطور

و دست ظریف او را توی دست خودش گرفت و به آرامی فشرد. نگاهش هنوز هم خیره ی چشمهای آرایش شده ی پارک جیمین بود.
جدال ساده و حتی احمقانه ای بود اما یونگی به خوبی می دانست که چه کسی زودتر عقب می کشد پس با خونسردی اضافه کرد که:
« اجرای زیبایی بود

یونگی مقاومت نمی کرد، کسی را نمی راند. شیوه ی او این بود که افراد را با طناب خودشان بفرستد توی چاه تا بعدا تقلاهایشان را تماشا کند... و امشب، پارک جیمین پرآوازه ای که فرصت دیدن رقص های بی نظیرش نصیب هر کسی نمی شد، بدجور او را برای این کار وسوسه می کرد. اگر سفیدپوش از دیده شدن و به رخ کشیده شدن لذت می برد، یونگی با علاقه او را در دریایی از این حس غرق می کرد.

𝟚 𝟛 : 𝟘 𝟡 | YoonminWhere stories live. Discover now