𝕄𝕚𝕝𝕜𝕪 𝕖𝕒𝕣𝕥𝕙༄

اولین بار...

تهیونگ :

÷تهیونگ رو ببوس

-چیکار کنه؟!

+چی؟!

من واقعا آرزوم بود بتونم بفهمم اون لبای صورتی چه طعمی دارن

ولی خب کوک منو اضافی میدید

فک نکنم علاقه ای به این کار داشته باشه

+نمیشه یه چیزه دیگه بگی؟؟

گفتم که
از من خوشش نمیاد
(آره خیلی گه میخوره)

×نوچ , زود زود منتظریم

همه : منتظریممممممممممم

بهم نگاه کردیم
+مجبوریم ببخشید

الان چرا باید میگفتی ببخشیددددد

نزدیکش شدم کناره گوشش گفتم
_ببخشیدی وجود نداره ساکت شو

=آیششششش زود باشید دیگه دق دادید
به یجی نگاه کردم

+واقعا من الان فرست کیسمو اینجوری باید انجامش بدم؟؟؟

_فرست کیس؟!

÷پشمام این اولین بارته جونگکوک؟؟
جین هیونگ به حالته تعجبی ای گفت

کوک سرشو تکون داد
جوری از چشام رنگین کمون میبارید که فکر میکردم الان همه ی لباسه کوک رنگی رنگی میشه
یعنی اولین بارشو با من تجربه میکنه
خداااااا

اما اون اولین بارشو نباید با خجالت جلوی جمع داشته باشه
دستشو گرفتم بلندش کردم کشیدمش

_هیچی نگو و بیا

رفتم کناره حیاط جایی که به هیچ جا دید نداشت

به دیوار کوبوندمش
+چ...چیه؟

_گفتی اولین بارته؟

+آره

_اون جرعته مجبوریم انجامش بدیم

+آره ولی چرا اینجا

_چون دوست نداشتم اولین بارت با خجالت یا کوتاه باشه

ابروش پریدن بالا
+ولی اونا از کجا میخوان بفهمن ما واقعا همو بوسیدیم

_تو نمیخواد نگرانه اون باشی کاری میکنم بفهمن