زخم شمشیر

1.4K 135 100
                                    

تهیونگ :

(اونورش تابه 🙂😂)

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

(اونورش تابه 🙂😂)

خواستم برم دنبالش ولی کناره تاب یه سنگ بود پاش گیر کرد به سنگ و از پشت افتاد زود رفتم سمتش پرت شد توی بغلم با شدته افتادنش منم افتادم تا چند ثانیه ی بعد کوک روم افتاده بود منم دستم...خب میشه گفت تقریبا روی باسنش بود

_خوبی؟

بهم زل زد
چشاش مثله آسمون شب بودن که ستاره ی من توش داشت چشمک میزد

+م....من متاسفم

بازو هاشو گرفتم تا مانعه بلند شدنش بشم
_چرا ، چرا متاسفی

+ن..نمیدونم

نشستم با حس کردن دردی روی دستام به بازو هام نگاه کردم
_عای

حالته صورتش زود تغییر کرد نزدیکتر شد دستمو گرفت

+ای وای ، درد میکنه؟؟میخوای برم دکتر بیارم؟؟نه نه اصلا یه لحظه...

حرفشو قط کردم
_ششش آروم باش چیزی نیست یه زخمه ساده ست

+ولی آخه اون زخم بخاطره من اونجاست ولی نباید باشه پوستتو خراب میکنه الان خونریزی داره
باید بریم پیشه دکتر اصلا نه با من بیا من خودم درستش میکنم

چرا وقتی نگران میشه احساس میکنم باید با یه تیکه نون بخورمش؟
آخخخ کیوته خر

_آروووم باش کوکککک هیچی نیست واقعا یه خراشه یکمم خون میاد بعدش خوب میشه خودم بهش چسب زخم میزنم نگرانی نداره که

+نخیرم خیلیم مشکل داره نمیبینی ؟؟
یکم خون؟؟ خیلیههههه خودم باید گندی که زدمو درست کنم پاشو پاشوووو باید بریم اونور توی کیفم لوازمه مورده نیاز هست

به کیوتیه بیش از حدش خندیدم
_چرا انقدر باید دلبر و کیوت باشی
با خودم زمزمه کردم

بلند شدم دسته سالممو گرفت و کشید

+بیا بیا زود

جوری رفتار میکرد انگار که تیر خوردم و باید زود جلوی مرگمو بگیره
خودشو با شتاب سمته کیفش پرت کرد

+اینجااا اینجاست پیداش کردمممم تههه بیا اینجا

رفتم سمتش نشستم روی نیمکت
دستمو گرفت آروم روش کرم زد

𝕄𝕚𝕝𝕜𝕪 𝕖𝕒𝕣𝕥𝕙༄Where stories live. Discover now