ملاقاته کیوت :)

2.4K 197 126
                                    

تهیونگ :

برای روز اول دانشگاه خیلی ذوق داشتم واقعااااا عاشقه رشتم بودم

خیلی برای یادگیری زبان های مختلف تلاش کرده بودم

شب بود و از ذوقه زیاد خوابم نمیبرد برای همین یه قرص خوردم ، یونتانو بغل کردم و گرفتم خوابیدم ...

با حس کردنه زبونی روی صورتم چشامو باز کردم

"پوففف یونتان بزار بخوابم"

چشامو بستم

یهو یادم اومد امروز دانشگاه دارم از جام پریدم به ساعت نگاه کردم

یه ربع زودتر از اینکه ساعتم زنگ بخوره بیدار شده بودم و دیگه خوابم نمیبرد

از تو رختخوابم پاشدم تختمو مرتب کردم
یه نگاه به یونتان کردم با چشمای تیله ایش نگام میکرد

از تو رختخوابم پاشدم تختمو مرتب کردم یه نگاه به یونتان کردم با چشمای تیله ایش نگام میکرد

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

"اگه از جلو چشم الان نری به مسیح میخورمت"

این حرفو زدم پرید رفت تو جاش
رفتم تو آشپزخونه

پنکیک درست کردم یکمم روشو با توت فرنگی و بلوبری تزیین کردم
در آخرم نوتلا ریختم روش

تنها نگرانیم امشب بود که قرار بود از بابام اون چیزو بپرسم( چیزو بنظرتون چیه o: )
از خونه بیرون اومدم (منظورت عمارته دیگه)

تنها نگرانیم امشب بود که قرار بود از بابام اون چیزو بپرسم( چیزو بنظرتون چیه o: ) از خونه بیرون اومدم (منظورت عمارته دیگه)

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

لباسمو پوشیدم

لباسمو پوشیدم

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
𝕄𝕚𝕝𝕜𝕪 𝕖𝕒𝕣𝕥𝕙༄Where stories live. Discover now